کیم جونگین مشکلات زندگیش رو این جوری دسته بندی کرده بود:
"ثبت نام کردن توی دبیرستانی که یه شبح خون آشام مدیرشه."
"معلم هایی که دانش آموزا رو به چشم یه ربات میدیدن و هر روز ازشون میخواستن یه کوه کتاب و جزوه بخونن و کنفرانس بدن."
"همکلاسی هایی که عین زامبی هر از گاهی به جون هم میفتادن."
"و از همه بدتر بیون بکهیون که عین کنه بهش چسبیده بود و میخواست دوست پسرش بشه."
اما جونگین خبر نداشت بدتر از این هم قراره سرش بیاد و مشکلاتش فراتر از تایم مدرسه و داخل خونه کشیده بشن.
وقتی که یه غریبه کوچولو به طرز غیرقابل باوری توی اتاقش سبز شد و گفت:
-من مالِ تو هستم!
YOU ARE READING
﹏•♡↬ great wrecking ball, great miracles_ S1 ↫♡•﹏
Fanfiction←فیکشن: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل اول ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: کمدی • مدرسه ای • رمنس ←محدودیت سنی: +18 ‡خلاصه‡ "شاید اگه جونگین دو روز بعد از تولدش از خواب بیدار میشد و میدید که آدم فضایی ها به زمین حمله کردن و بیون بکهیو...