قسمت دوم
وقتی لوهان برای خوردن غذا از اتاق بکهیون دور شد ، کای که مدتی قبل خودش رو به بیمارستان رسونده بود از فرصت استفاده کرد و وارد اتاق بکهیون شد .
گوشی بکهیون رو از جیبش در اورد . قصد داشت توی کمترین زمان قبل از برگشت لوهان کارش رو انجام بده .
ولی همه چیز با نزدیک شدن به تخت بکهیون عوض شد . اون دست بکهیون رو گرفت و قفلش رو باز کرد . وارد تنظیمات شد تا قفل بکهیون رو حذف کنه و درست وسط انجام کارهاش بود که با حس حضوری عجیب بدنش یخ زد و بهت زده به سمت در برگشت .
میتونست یه حضور یه موجود متفاوت رو پشت در حس کنه خیلی بی صدا عقب کشید و خودش رو پشت در جایی که در دید نباشه مخفی کرد . در باز شد و مردی با لباس یه دست سیاه قد بلند وارد اتاق شد . لحظه ای جلوی در متوقف شد و بعد مستقیم سمت بکهیون رفت . چشمهای کای گرد شد و نمیدونست باید چیکار کنه . میدونست موجودی که پشت بهش داره به تخت بکهیون نزدیک میشه موجود عادی نیست ولی دقیقا یه دویل هم نبود . حسی که بهش میداد حس یه موجود خبیث نبود ولی هنوز نمی تونست حس بدی که بهش داره رو کنترل کنه .
درست در چند قدمی تخت بکهیون اون مرد متوقف شد و بعد انگار تازه متوجه کس دیگه ای تو اتاق شده باشه . کمی سرش رو به سمت کنار خم کرد و کای جلو اومد : تو چی هستی ؟
ولی حتی یه ثانیه طول نکشید که مرد وسط اتاق بکهیون غیب شد . کای شوکه سمت جایی که یک ثانیه قبل ایستاده بود دوید ولی اون مرد واقعا رفته بود . حق با خودش بود اون مرد یه انسان نبود .
با پایین کشیده شدن دستگیره در میدونست لوهان برگشته پس چشمهاش رو باز بسته کرد و لحظه ای بعد وسط خونه کیونگسو بود .
نفس عمیقی کشید و به گوشی توی دستش نگاه کرد و بعد سریع به سمت اتاق کیونگسو رفت . کیونگسو خواب بود . میدونست بیدار کردن کیونگسو یکم سخته ولی چاره ای نبود . سمتش رفت و کنارش روی تخت نشست . بازوی کیونگسو رو لمس کرد و صداش زد : بیدار شو کیونگسو
نفسش رو حبس کرد و فقط یک ثانیه بعد کیونگسو با حس دست کای از خواب پرید . ناخواسته طبق عادت همیشگیش بدنش زودتر بیدار شده بود و حس کرده بود توی خطره پس به گردن کای چنگ انداخت و جاشون رو عوض کرد و کای رو زیر خودش گیر انداخت و گلوش رو فشار داد .
مثل همیشه پنج ثانیه طول کشید تا کیونگسو به خودش بیاد و درست با شمارش پنج کیونگسو رهاش کرد و خودش رو روی تخت رها کرد. تازه بدنش درک کرد همه چیز طبیعیه.
-اینقدر زود صبح شد ؟
کای بلند شد و صاف نشست : هنوز شبه ولی یه اتفاقی افتاده.
کیونگسو سریع به سمت کای برگشت و بعد با دیدن نگاه نگران کای اخم کرد و اون هم نشست : چی شده ؟
-من از پیش بکهیون می یام ولی یکی اونجا بود . وقتی لوهان رفت بیرون من رفتم تو اتاق بکهیون تا گوشیش رو باز کنم ولی بعد یهو حس کردم یه ادم عجیب اومد تو اتاق . می تونستم حس کنم انسان نیست. ولی دویل هم نبود . اون حسی که اطراف دویل ها دارم رو بهم نمیداد .
اون داشت می رفت سمت بکهیون که متوجه من شد و بعدش توی اتاق غیب شد .
کیونگسو برای لحظاتی سکوت کرد و بعد چشمهاش رو بهم فشرد : موضوع بکهیون داره بیش از حد مرموز میشه . از سمت بکهیون به هر طرفی حرکت کنیم به یه موجود عجیب می رسیم .
کای با سر تایید کرد .
-هردو شماره رو پیگیری کن و سعی کن یکی که با اون شماره ها مرتبط باشه رو پیدا کنی . فردا میرم خونه ی بکهیون رو می گردم. شاید چیز مهمی پیدا کنم .
کای حس خوبی به بخش آخر حرفهای کیونگسو نداشت . ولی سری تکون داد و تایید کرد .
YOU ARE READING
" Devil " [ S2 Uncomplete]
Fantasy" Devil S1 - Complete " " Devil S2 - on going " •¬کاپل: کایسو | کریسهو | هونهان | چانبک •¬ژانر: فانتزی | تخیلی | سوپرنچرال •¬خلاصه: کای پسری با یه تفاوت خاص روحش رو به شیطان می فروشه تا به خواسته اش برسه ولی خیلی زود پشیمون میشه. کای با اون چشم های...
![" Devil " [ S2 Uncomplete]](https://img.wattpad.com/cover/218192382-64-k217200.jpg)