✨ part:29 ✨

39 15 28
                                        

با بدن‌های لخت کنار هم دراز کشیده بودن و چند دقیقه‌ای از سکس غیر قابل پیشبینی‌شون گذشته بود و هنوز هم کمی نفس نفس میزدن‌.

جونگین سرش رو روی سینه‌ی پسر کوچیک‌تر گذاشته بود و همون طور که به صدای ضربان قلبش گوش میداد با نوک انگشت روی سینه‌ی سهون خطوطی می‌کشید و به این فکر می‌کرد که چیزی که میخواد بگه رو چجوری شروع کنه که آخرش به دعوا ختم نشه‌.

_امروز با بکهیون رفتیم جایی‌‌‌...

با حرفش سهون توجهش جلب شد و یه دستش رو زیر سرش گذاشت و حواسش رو به جونگینی داد که حالا چونه‌اش رو تکیه داده بود به سینه‌اش و از پایین داشت نگاهش می‌کرد‌‌.

این پوزیشن اصلا حالت خوبی نبود که بتونه حواسش رو جمع کنه ولی تا کلمات بعدی از لب‌های خوش فرم دوست پسرش خارج شد اخمی کرد و فوری تو جاش نشست و جونگین رو هم مجبور به نشستن کرد.

_رفتیم پیش آقای پارک...

_چی؟...کی؟...صبح؟

_اره...یه لحظه فقط گارد نگیر تا بهت بگم چیشد‌...

جونگین آروم دوباره بهش نزدیک شد و دستی به سینه‌اش کشید و دعوت به آرامشش کرد.

سهون اما عصبی از جاش بلند شد و چنگی به موهاش زد و فوری شورتش رو از روی زمین برداشت و پوشید و دوباره چرخید سمت جونگین.

جونگین حالا معذب یکم خودش رو با پتو پوشوند و آب دهنی قورت داد.

_خب...بگو...می‌شنوم...

_مطمئنی اون مرتیکه بنگ شی هیوک آدم درستی‌ـه؟

_منظورت چیه؟!

_نمیدونم...فقط دارم ازت میپرسم...همین..‌.

با واکنش خشن سهون فقط در جوابش صداش رو برد بالا و حرصی نفس کشید.

_رفتی اونجا با اون پارک لعنتی چه حرفی بزنی؟ معلوم‌ـه که بابات پرش کرده...اونا اصلا همینو میخوان‌..‌.که ما رو اذیت کنن...و جنابعالی چیکار کردی؟ رفتی اونجا و با بازی روانیشون همراه شدی و الان اومدی داری چرت و پرت بهم تحویل میدی‌‌‌...

_درست حرف بزن سهون...چه طرز حرف زدن‌ـه‌...ما قرارمون این بود؟ سوال من کاملا واضح‌ـه و حق دارم بدونم دارم با کی هم مسیر میشم...من فقط بخاطر تو حاضر شدم پروژه‌امون رو بدم دست اون مرتیکه وگرنه اصلا شناختی ازش نداشتم...نمی‌دونم کجا و چطوری باهاش آشنا شدی اصلا...بنظرت حق ندارم بدونم چه خبره؟

با صدای بلندی اعتراض کرد و برای یک لحظه تردید رو تو چشم‌های دوست پسرش دید و عین یخ بدنش سرد شد.

_سهون!

_من می‌شناسمش‌...آدم درستی‌ـه...الکی گنده‌اش نکن...مشکل ما از اولم این نبود‌ـه...پدر تو بوده که داره گند میزنه به همه چیز و میبینم که خیلی هم موفق‌ـه...

✨Crisis of twenty years ✨Where stories live. Discover now