با موهای شلخته و بهم ریخته و نهایت اخمی که میتونست داشته باشه از چادر زد بیرون و به سمت جایی که آب برای شستشو بود راه افتاد.
دیشب اصلا شب خوبی رو نگذرونده بود.
هم این که چانیول بیشتر جاش رو گرفته بود و نمیتونست درست حسابی جابجا شه و هم این که اون عوضی کارای عجیب غریب میکرد و کم کم داشت باعث میشد شبا خوابش نبره!
دیشب کلا یا درحال کابوس دیدن بود یا تظاهر به خواب چون همش درگیر رفتار چانیول شده بود و نمیدونست مشکل از خودشه یا جدی جدی اون عوضی داره آزارش میده.
نکنه چانیول بو برده بود گیـه و حالا داشت اذیتش میکرد؟!
سمت بشکهی کوچیکی که از دور دید رفت و جلوش خم شد و شیر آبی که جلوش گذاشته بودن رو باز کرد و سریع آب سردی به صورتش زد.
بعد از شستن صورتش تو همون حالت نشسته تو افکارش غرق شد و وقتی به خودش اومد که احساس کرد صدایی شنید.
سرش رو چرخوند و به جایی که پسر بزرگتر کنار ماشین ایستاده بود و داشت سیگار میکشید خیره شد.
اون عوضی که عامل همهی این بدبختیاش بود داشت اونجا سیگار میکشید و بهش میخندید؟
احمقِ بیریخت...
ماگش رو از آب پر کرد و دستی بهخواه از جاش بلند شد و سمتش پا تند کرد.
_خندهات واسه چیه؟
_هیچی بخدا...
چانیول مثلا ترسیده گفت و به حالت تسلیم دستهاش رو بالا آورد.
_واقعا قصدت از کار دیشبت چی بود؟
_کدومشو میگی؟
چانیول با منظور گفت و بکهیون که فکر نمیکرد پسر بزرگتر انقدر مستقیم به خطای دیشبش اشاره کنه شوکه زبونش برید.
_و...واقعا گستاخی...
در کمال ناباوری بطور ناخواسته برای فراموش کردن حرفی که زده شده بود کنترل دستش خیلی یهویی از فرمانش خارج شد و تو ثانیهی بعدی تمام آب داخل ماگ تو سر و صورت پسر بزرگتر خالی شده بود.
هردو پسر فقط شوکه به هم خیره مونده بودن و برای یک دقیقه بعدی هم چیزی بینشون رد و بدل نشد و تقریبا هر دو تو همون حالتی که بودن موندن.
_الان واقعا آب ریختی روم؟
_نمیدونم...ریختم؟!
چانیول شوکه و با تکخند پرسید و بکهیون هم شوکه ازش سوال پرسید.
واقعا باید تو این موقعیت با این بچه چیکار میکرد؟
_خودت بگو چیکارت کنم...
چانیول عصبی سیگار خیسش رو به زمین کوبید و سمتش رفت و سینه به سینهاش وایساد و تو نزدیکترین فاصله صورتهاشون بهش خیره موند.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
