بکهیون اما تمرکزی روی رفتارهاش نداشت و بی حوصله چشمهاش رو میخاروند و به موهاش چنگ مینداخت و هر از چند گاهی گیج، چشمهای خمارش رو سعی میکرد گشاد کنه تا چانیولی که تو چند سانتی صورتش بود رو پیدا کنه.
_چیشد؟
پرسید اما به جای جواب همون نگاه خیره رو از پسر بزرگتر دریافت کرد.
به چشمهای خیرهی چان نگاه کرد و چند بار با مظلومیت پلک زد.
نفسهای داغش به صورت پسر بزرگتر برخورد میکرد و یه چیزی رو تو وجود چان از پایه خراب میکرد.
نگاهش به لبهای پسر کوچیکتر منتقل شد و این انتقال نگاه از دید بک دور نموند.
اون هم نگاهش رو به لبهای قلوهای پسر بزرگتر انتقال داد و بدون اینکه از مغزش فرمان بگیره خودش اون قدمی که چان میخواست برداره رو برداشت و لبهای داغش رو چسبوند به لبهای چان و شروع کرد به بوسیدنش.
چان اما خشک شده فقط پلکهاش رو روی هم گذاشت و اجازه داد پسر کوچیکتر هر کاری دوست داره با لباش بکنه.
این اولین باری بود که اون خودش داوطلبانه داشت همکاری میکرد؟
درسته که تو حالت عادیش نبود اما بالاخره یه جایی پس سرش این اجازه رو به خودش داده بود دیگه؟
لبهای نرم و کوچیک پسر، لبهاش رو به بازی گرفته بودن و خیسی گرمشون رو بهش منتقل میکردن و جوششی رو تو وجودش بوجود میآورد که دوست داشت همین الان پسر کوچیکتر رو بکوبه به ماشین و تا جون داره ببوستش و حتی به جاهایی برسن که کنترل خودش رو از دست بده و طوری ناله پسرکش رو در بیاره که کل ویلا بریزن بیرون.
یهو عقب کشید و فحشی زیر لب داد که با حرکت بعدی بک اینبار عصبی خودش بهش حمله کرد.
_فاک...
بک با فاصله گرفتن چان دوباره سرش رو جلو برد و اینبار دستهاش رو دور گردنش حلقه کرد و خواست بازم ببوستش که اینبار خود چان پیشقدم شد و دیگه اجازه نداد اون بتونه حرکتی بکنه.
با ولعی وصف ناپذیر لبهاش رو به دندون کشید و بیخیال بطری تو دستش شد و انداختش رو زمین و پسر کوچیکتر رو چنان به بدنه ماشین کوبوند که صدای نالهاش از درد رو بلند کرد.
همزمان که وحشیانه همدیگه رو میبوسیدن مجبورش کرد پاهاش رو دور کمرش حلقه کنه و چنگی از دو لُپ باسنش گرفت و اجازه داد بیشتر صدای پسرک رو بشنوه.
حالا علاوه بر نالههای بیپروای بک صدای نفس نفس زدنشون هم اضافه شده بود و وقتی چان محکم و با حرص پایین تنش رو به بک مالید پسر کوچیکتر هیسی از لذت کشید و ناخودآگاه سرش رو از لذت عقب داد و به آسمون پر ستاره خیره شد.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part: 22 ✨
Start from the beginning
