_لعنت بهت پارک چانیول...تو بدترین آدمی هستی که میتونستم تو زندگیم ببینم...
خسته از دست و پا زدنِ بی خودی، تو بغل پسر بزرگتر آروم گرفت و چشمهاش رو بست.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
در حالی که حوله پیچ شده روی تخت نشسته بود و هر از چند گاهی آب بینیش رو بالا میکشید با لبهای آویزون به چانیولِ بدجنسی خیره بود که با بالاتنه لخت روبروش روی تک صندلی توی اتاق نشسته بود و درحالی که یه دستش تکیه گیجگاهش بود داشت خیلی عمیق اون هم خیره به صورتش به چیزی فکر میکرد.
_ازت متنفرم...
گفت و بلافاصله دوباره آب دماغش رو بالا کشید.
چانیول فقط تکخندی زد و خیره بهش موند.
_لبا...
دوباره میخواست سوالی که طی نیم ساعت اخیر مدام میپرسید رو بپرسه که چانیول با جوابی که بهش داد خفهاش کرد.
_انداختمشون دور...تا اینجا زندانیت کنم...
گفت و نیشخندی زد.
بکهیون حرصی با دهن نیمه باز نگاهش کرد.
_شوخیه دیگه!
_خیر بیبی...شوخی نیست...اینجا میمونی...
_نمیتونی تا ابد اینجا زندونیم کنی...با همین روبدوشامبر میرم...
با حرص سرش داد زد و یه تای ابروی پسر بزرگتر بالا پرید.
_چه غلطا...
_چی؟
_وقتی بهت میگم یه کاری رو نکن یعنی نکن...نتیجهاش فقط به ضرر خودته بکهیون...
_جنابعالی کی باشی که برام تعیین تکلیف کنی؟!
بک با عصبانیت سر جاش وایساد و داد زد و کلاه تن پوش از روی سرش افتاد.
چانیول سری کج کرد و بعد نگاه از بالا تا پایینی از جاش بلند شد و سمتش رفت.
پسر کوچیکتر سریع واکنش نشون داد و جلوی حولهاش رو گرفت و محکم به هم فشردشون.
_چ...چیه...گمشو عقب...جلو نیاااا...
داد زد و با چسبیدن چان بهش به عقب یکه خورد و افتاد رو تخت و چان هم باهاش خم شد و حالا تو حالتی که پسر بزرگتر روش خیمه زده بود و خودش اون زیر گیر افتاده بود قرار گرفته بودن.
_یا یا یا...
چانیول با همون حالت جدی و نگاه خیره سرش رو نزدیک میکرد و بکهیون برای فرار سرش رو به سمتی کج کرد و محکم لبهاش رو روی هم فشرد.
چانیول آروم دستش رو برد زیر گردنش و به وضوح مور مور شدن بدن پسرک زیرش رو حس کرد.
لبخندی از حالتش زد و یهو کلاه تن پوش رو از زیر شونهاش خارج کرد و گذاشت سرش و از جاش بلند شد.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part: 20 ✨
Start from the beginning
