طوری که چان با اون هیکل درشت روش سلطه داشت و نمیتونست از خودش دفاع کنه، در واقع براش ترسناک و همزمان لذت بخش بود.
یعنی میدونست که اگه بخواد میتونه پسش بزنه اما لعنت...
داشت تظاهر میکرد که نمیتونه و گذاشت همون طور که زبون اون پسر، دهنش رو فتح میکنه دست بزرگش هم وارد شورتش بشه و مستقیما عضو سیخ کرده و داغش رو لمس کنه.
از هجوم احساسات زیاد ترسیده بود و نفهمید کی اما با اولین گزش بیرحمانه چان از لب و زبونش چشمهاش خیس شد و تو جاش شل شد.
اون عوضی خیلی خوب میبوسید و با دیکش بازی میکرد و همزمان حواسش بود که بذاره نفس بکشه.
اولین تجربه بوسش نبود ولی این...
بدجور اینو میخواستش...
تقریبا همزمان که داشت لذت میبرد ترسیده هم بود.
با چندین بار مالش بیرحمانه و قدرتمند عضوش بین اون دستهای قوی و بزرگ و گرم بالاخره بشدت کام شد و کمی بخاطر حالت ایستادهاش زیر دلش درد گرفت ولی لعنت، خیلی خوب بود.
تو سرش داشت جیغ میزد و در واقعیت فقط آروم ناله میکرد و نفس نفس میزد.
چانیول اما بیخیالش نشده بود و دستش که پشت سرش تو موهاش چنگ کرده بود رو آزاد کرد و سمت پایین هودیش برد و همزمان که حواسش بود بوسشون قطع نشه به زیر هودیش هم نفوذ کرد که اینبار ولی با مقاومت بیشتر پسر کوچیکتر مواجه شد که خب اهمیتی نداد و با سرعت بیشتری هدفش رو عملی کرد و چنان اون انگشتهای ضخیم از کار رو به نیپل سیخش کشید که در آن پسرک رو خلع سلاح کرد.
بکهیون فقط از لذت چشمهاش رو به دنیا بست و دهنش رو نیمه باز نگه داشت و گذاشت چان همزمان که نوک سینهاش رو نیشگون میگرفت گاز محکمی از لب پایینش بگیره و تو همون حالت سرش رو عقب بده و لبش رو تا جایی که میتونه با دندون هاش بکِشه و با نیشخند خیسی به این صحنه ناب و دوست داشتنی نگاه کنه.
"لعنت...مث سگ منتظرش بودم"
چرا دروغ میگفت!
بشدت منتظر دیدن پسرک تو این حالات بود و حتی چند بار از تصورش به طور ناراحت کنندهای جق زده بود.
بالاخره دست خیسش رو از عضوش جدا کرد و بدون خارج کردن از شورتش آروم آروم به پشتش منتقل کرد.
با حرکت زوری دست چان تو شورتش به سمت باسن عزیزش ناگهان هوشیار شد و همزمان که بدنش بهش میگفت ریلکس کنه و از بوسه و لمسها لذت ببره مغزش داشت جیغ میکشید که اوضاع داره وخیم میشه و زنگ هشدار داشت همزمان با پمپاژ شدن خون تو پایین تنهاش تو مغزش تکرار میشد.
بالاخره چان با هر زوری بود کمی شلوار بک رو پایین داد و انگشتهای بلندش رو به باسن نرم پسرک رسوند و با یه چنگ کل اون یه لُپِ کردنیِ در دسترس رو تو چنگش فشرد و ناله بلندتری رو همراه با یه...
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:18 ✨
Start from the beginning
