هر بار با یادآوری صدای آه و نالههای تو ویدیو صدای نالههای خودش هم بالا میرفت و همزمان که دیک خودش رو میمالید کمرش رو تکون میداد تا حس بهتری پیدا کنه.
آروم دست از مالیدن عضوش برداشت و دو انگشتش رو با عجلهی ناشیانهای وارد سوراخ داغش کرد و تند تند شروع کرد به تکون دادنشون و همزمان به بدنش پیچ و تاپ میداد.
چند دقیقهای میشد که از تکرار اون حرکات حالا با شدت بیشتری میگذشت که داشت واقعا کام میشد و نقطه مورد نظر رو پیدا کرده بود که با کوبیده شدن محکم در، ترسیده و شوکه تو جاش پرید و به در خیره شد.
دوباره صدای کوبیده شدن در اومد و بکهیون دوباره تو جاش از ترس تکون خورد.
واقعا برای بررسی کردن اطلاعات خیلی گیج و منگ بود.
سرش رو تکون داد و با چشمهایی که دو دو میزدن فوری ایستاد و هودیش رو کشید پایین و دست خیس شدهاش رو با دستمال پاک کرد و با صدای دوبارهی در درحالی که تند تند عرق صورتش رو پاک میکرد سمتش رفت و بلافاصله بازش کرد.
_ک...کیه؟
درست همون لحظه آب دهنش پرید تو گلوش و صدای ناهنجاری از خودش بیرون داد و به صورت عصبانی چانیولی که جلوش ایستاده بود خیره شد.
آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد عادی جلوه کنه.
چانیول نگاه بالا تا پایینی بهش انداخت و نیشخندی زد.
صورت گل انداخته و نفسهای تند!
بکهیون برای عادی جلوه دادنِ خودش، یه دستش رو تکیه چارچوب در کرد و یه دستش رو به کمرش تکیه داد که همین باعث شد هودی بلندش بالا کشیده بشه و زیپ باز شلوارش و عضو راست کردهاش توی شورت در معرض دید قرار بگیره و چانیول شوکه تکخندی بزنه و یکم به عقب بره.
واقعا این احمق کوچولو متوجه نبود داره چه گندی میزنه؟
_واس...واسه چی اومدی؟
دوباره سعی کرد حرف بزنه اما بازم آب دهنش پرید تو گلوش و گند زد اما تا خواست تحلیل کنه چانیول مستقیم بهش حمله کرد و به داخل هُلش داد.
چنان محکم از یقه نگهش داشته بود که برای یک لحظه حس کرد داره خفه میشه.
چانیول محکم در رو پشت سرشون بست و محکم پسر کوچیکتر رو به دیوار پشتش کوبید و با این کار کلید برقی که درست اونجا بود مورد ضرب و شتم قرار گرفت و برق بالا سرشون خاموش شد.
بک تا بفهمه چیشده چنان چنگی از عضو راست شدهاش گرفته شد که فقط شوکه دهنش باز شد و همین کافی بود تا چانیول خودخواهانه به لبهاش هم حمله کنه و بوسه عمیقی رو شروع کنه.
نمیدونست دقیقا داره چه اتفاقی میوفته اما میون پس زدنهاش از لذت به بلوز پسر بزرگتر چنگ مینداخت و شوکه برای فرار کردن از موج عجیبی که از بدنش رد میشد تو جاش وول میزد اما کاری نمیتونست بکنه.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:18 ✨
Start from the beginning
