بعد از حساب کردن خریدها سمت ماشین، جایی که بکهیون وایساده بود رفت و روبروی پسر کوچیکتر که به ماشین دست به سینه تکیه زده بود و به سمت دیگهای نگاه میکرد خیره موند.
_حمال آوردی با خودت بیرون؟
کیسه خرید رو بالا آورد و بهش نشون داد.
_باز کن در ماشینو...
طلبکار گفت و چانیول حرصش دراومد.
ماشین رو دور زد و چنان سریع سوارش شد و بلافاصله دوباره قفل رو زد که بکهیون تا به خودش بجنبه با دری قفل مواجه شد.
_یاااااا...بازش کن...
با خنده به بکهیونی که پشت در مونده بود و داشت با حرص دستگیره رو تکون تکون میداد خیره شد.
_بازش کن گفتممم...
از پشت شیشه دودی ماشین بشدت تصویر خنده دار اما همچنان ترسناکی از پسر کوچیکتر داشت و این واقعا خوشحالش میکرد.
اذیت کردن بکهیون تو یه لول دیگهای بود.
_تو باشی دیگه انقد پررو نشی...
_باز کن...باز کنی پارهات میکنم...
با حرص برگشت به اطراف نگاه کرد تا چیزی گیر بیاره و چانیول رو باهاش نصف کنه که یادش اومد این ماشین لعنتی قرضی و بشدت گرونه و اگه گندی بزنه پای خودش گیره ولی چون خیلی حرصی شده بود واقعا نمیتونست مغزش رو آروم کنه.
با صدای به حرکت در اومدن ماشین شوکه برگشت و ناخودآگاه به دنبال ماشینی که ازش دور میشد دوید.
_کصمشنگِ بیشعور...
داد زد و دنبال ماشینی که تو پارکینگ میچرخید میدویید و چانیول هم شبیه سادیسمها فقط به کارهای پسر کوچیکتر میخندید.
واقعا این اتفاقها عالیترین حوادث زندگیش بودن.
همون طور درحال چرخوندن پسر کوچیکتر پشت سرش بود که یهو از آینه بغل دید که سکندری خورد و پخش زمین شد.
با شوکی سریع خندهاش جمع شد و بعد از متوقف کردن سریع ماشین ازش زد بیرون و به سمتش دوید.
_خوبی؟
کنار بکهیونی که به شکم روی زمین پهن شده بود نشست و با شوک نگاهش کرد.
_یاااا میگم خوبی؟
سریع پسر پخش شده رو برگردوند و لباس خاکی شدهاش رو از نظر گذروند و به زانوی پاره شدهاش نگاه کرد.
نگاهش رو بالا آورد و به صورت خنثیی پسر کوچیکتر که با حالت بغ کردهای به آسمون خیره بود نگاه کرد.
_بیون بکهیون مردی؟
با خنده گفت و خودش هم باسنش رو کامل گذاشت روی زمین و کنارش نشست.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:10 ✨
Start from the beginning
