چانیول اما همون طور تخس طور به راهش ادامه داد و چیزی نگفت.
چند دقیقهای رو کنار هم قدم زدن تا بالاخره به پارکی نزدیک دانشگاه رسیدن که کلی آدم توش مشغول اینور و اونور رفتن بودن و دقیقا تو مرکز پارک استخر بزرگ با فوارههای بلند بود که پاتوق بازیگوشها شده بود و همه داشتن خیلی فارغ از دنیا توش بازی میکردن، از بزرگ گرفته تا کوچیک.
چانیول هم در کمال تعجب مستقیم داشت میرفت سمتش و بکهیون هم مجبور بود دنبالش کنه.
با رسیدن به لبهی خالی استخر چانیول خیلی جدی جفت پاچههای شلوارش رو بالا داد و کفش و جورابش رو درآورد و رفت نشست رو سکو و پاهاش رو گذاشت تو آب و نفس عمیقی کشید.
بکهیون فقط متعجب خیره کاراش موند تا اینکه پسر بزرگتر برگشت سمتش.
_بیا دیگه...
_سرد نیست؟
_هست...بیا...زود باش...
بکهیون بعد از نگاه گیجی به اطراف خم شد و پاچههای شلوارش رو بالا داد و به نوبت کفش و جورابش رو هم درآورد و بعد از بغل کردن کفش و جورابهای عزیزش با تردید به پشت چانیولی که انگاری داشت به تکون دادن پاهاش تو آب نگاه میکرد خیره موند.
چانیول داشت براش جالب میشد!
آروم رفت و ایستاد روی سکو و نگاه چانیول به پاهای سفید و خوشگلش افتاد.
لبخندی زد و منتظر موند.
بکهیون آروم و دونه دونه پاهاش رو وارد آب کرد و از سردی آب نفسش منقطع میومد و این باعث ایجاد لبخند بزرگی روی لبهای پسر بزرگتر شده بود.
_یااااا سرده خیلی...سرما نخوریم؟
_نترس واسه بعدش هم برنامه دارم...
چانیول با خنده گفت و بکهیون برای اینکه بتونه بشینه به شونهی چانیول چنگی زد و آروم باسن عزیزش رو روی سنگ سرد قرار داد.
_یاااییی خیلی سرده...
وقتی بالاخره کنار چان نشست با ذوقی که دست خودش نبود همراه با خنده گفت و به چانیولی که از اون فاصله نزدیک داشت با لبخند پهنی نگاهش میکرد خیره شد و خنده رو لبش ماسید و فوری دوباره به پاهاش که تو آب بودن خیره شد و طبق عادت عینکش رو به عقب هل داد.
چانیول که از قطع شدن یهویی نگاهشون عصبی شده بود نگاه اخم آلودش رو از صورت پسرک برداشت و به زانوهاش داد، چیزی که بخاطرش تمام این سناریو رو با زحمت چیده بود تا ببینه پای این احمق چطوره.
_زانوت چی شده؟
مثلا بیخیال پرسید و نگاهش رو به روبرو داد و منتظر موند.
بکهیون که حالا دوباره حواسش پرت شده بود نگاهش به زخم زانوش جلب شد و آروم لمسش کرد که باعث شد نوک انگشتش خونی بشه.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:6 ✨
Start from the beginning
