+انقد بیشعور نباش پارک...لااقل قد هیکلت با شعور برخورد کن...
غر زد و چانیول بعد از چشمکی همون طور که نیشخند از صورتش کنده نمیشد مشغول پوشیدن بقیه لباسهاش شد.
_و در ضمن...آره...خیلیا بهم گفتن جذابی...تا چشات درآد...
+بدبختِ خود برتر بین...
زیر لب بهش توپید و از اتاقک خارج شد و سعی کرد نیشخند واضح پسر بزرگتر رو نادیده بگیره.
بعد از خداحافظی سریعی با شیوون فوری از تعمیرگاه زد بیرون و الکی به سمتی پا تند کرد و بیتوجه به چانیولی که باید براش صبر میکرد به حرکت خودش ادامه داد.
چانیول هم تند تند همراه با نیشخندی که از صورتش پاک نمیشد بعد از چشمک به شیوونی که با خنده نگاهش میکرد از تعمیرگاه زد بیرون و سمت پسر کوچیکتر که خیلی ازش جلوتر بود پا تند کرد و یکم بعد بهش رسید و حالا داشتن درحالی که بکهیون بهش بیتوجهی میکرد کنار هم راه میرفتن.
_خب؟! کجا میریم؟!
بکهیون بعد از نگاه کوتاهی بهش بیخیال و یه کوچولو عصبی دوباره نگاهش رو به جلو داد و بدون حرفی به راهش ادامه داد.
بلند خندید و جلوتر ازش رفت و شروع کرد به عقب عقبکی راه رفتن.
پسر کوچیکتر که از نگاههای خیرهی چان کلافه شده بود خواست سریع از کنارش رد بشه که چانیول شروع کرد به سد کردن راهش.
+بکش کنار ببینم غول بیابونی...
با حرفش چانیول بلندتر زد زیر خنده و این بار با گذاشتن دستش جلوی قفسهی سینهی پسر کوچیکتر و مانع حرکت شدنش، هردوشون رو متوقف کرد.
_بنظرت عالی نیست که تو روز اول آشناییمون به این حد از صمیمیت رسیدیم که اینهمه با هم تجربه داشته باشیم؟! تقریبا کلی کار که مردم تو چندین ماه آشنایی با هم انجامشون میدن رو انجام دادیم، دعوا، قهر، آشتی، شوخی و غیره...دوسش نداشتی؟!
بکهیون که حالا متوقف شده بود با تمسخر نگاهش کرد و گوشه لب و دماغش رو بالا داد و گیج نگاه پسر قد بلند کرد.
+پارک چانیول؟!
_بفرمایید...
+حالت خوش نیستا!!! من گشنمه و الان باید به قولت عمل کنی و ببریم یه رستوران کوفتی تا غذا بخورم وگرنه میزنمت...
_تا حالا کسی بهت گفته خیلی پررویی؟!
همون طور که دوباره راه افتاده بودن چانیول گفت و نگاه پسر کوچیکتر افتاد روش.
+تا دلت بخواد...
چانیول دوباره زد زیر خنده.
_من مثلا ارشدت به حساب میام و اونوقت تو یه تیکه گوشت واسم قلدری میکنی؟!
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #ChanBaek , #SeKai ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:2 ✨
Start from the beginning
