جیک امیدوار بود روز بعد همه چیز رو با سونگهون بین خودشون حل کنن چون اونا دعوا میکردن، بحث میکردن، قهر میکردن اما هیچکدوم از اینا هیچوقت بینشون طولانی یا جدی نمیشد.
" از وقتی اومدم بهم نگاهم نمیکنه"
جیک خیره به سونگهونی که مشغول نوشتن چیزی تو کتابش بود گفت.
" کاش دیروز زودتر نمیرفتم"
با شنیدن صدای ناراحتش نگاهش رو از سونگهون گرفت و به جی دوخت.
" حتی اگه دیروز میومدی قرار نبود چیزی تغییر کنه"
" میدونم. بعد کلاس باهاش حرف بزن"
جیک بار دیگه نیم نگاهی به سونگهون انداخت و سرش رو برگردوند.
" صبح سعی کردم اما بدون اینکه بهم گوش بده از کنارم رد شد. ترجیح میدم باهاش حرف نزنم تا تلاش کنم و بی توجهیهاش رو ببینم"
جی متوجه ی ناراحتی تو صدای جیک شد.
" سیلی خوردن از تو براش گرون تموم شده یا طرفداری کردن از نیکی؟"
جی همزمان با گرفتن فک جیک و برگردوندنش به سمت خودش گفت.
" من از نیکی طرفداری نکردم، فقط نمیخواستم سونگهون تو دردسر بیوفته"
" اون اینجوری فکر نمیکنه و مطمئن باش جه، مشکل سونگهون فقط همینه"
جیک همزمان با مالیدن چشمهای خسته و دردمندش سرش رو، رو میز جی گذاشت.
" فکر کنم همونطور که میخواد باید یه مدت ازش فاصله بگیرم"
" داری اشتباه میکنی"
جیک همونطور که لپش رو، رو میز میفشرد انگشتهای یخ زده ی جی رو پشت گردنش احساس کرد و این باعث جمع شدن شونههاش شد.
" انگشتاتو بردار سرده"
" ولی همیشه اجازه میدی سونگهون اینکارو بکنه!"
با یادآوری زمانهایی که سونگهون با مهرههای پشت گردنش بازی میکرد گوشت لبش رو از داخل گزید.
" انگشتهای اون مثل واس تو سرد نیست"
" پس گرمه؟"
زمزمه ی آروم جی درست نزدیک گوشش باعث شد سرش رو از رو میز بلند کنه.
" میخوام برات چندتا کلمه رو ممنوع کنم"
جی که دیگه نمیتونست با پشت گردن جیک بازی کنه دستهاش رو تو سینهاش جمع کرد و منتظر بهش خیره شد.
" سونگهون، آشتی، سونگهون، آشتی"
" نمیتونم، نمیتونم، نمیتونم، نمیتونم"
جی با لحنی شبیه به جیک گفت و لپش رو کشید.
جیک لبهاش رو از هم فاصله داد تا جوابی به جی بده که با ورود ناگهانی مدیر به کلاس، نماینده دانش آموزهارو برای احترام هماهنگ کرد.
![](https://img.wattpad.com/cover/334310065-288-k163169.jpg)
YOU ARE READING
Shelter 🪐༉
Fanfiction⊹ فیکشن: Shelter ⊹ کاپل: جیکهون ⊹ ژانر: School life, Angst, Slice of life ⊹ روز های آپ: جمعهها ⊹ نویسنده: Winko خلاصه: «همه چی از جایی شروع میشه که تو وجود داری..وقتی میخوام بخندم به تو نگاه میکنم، وقتی نیاز داری گریه کنی شونمو بهت قرض میدم، وقتی...