𝐒𝐮𝐧𝐠𝐡𝐨𝐨𝐧'𝐬 𝐈𝐧𝐭𝐞𝐫𝐯𝐢𝐞𝐰

128 14 4
                                    

اسم: پارک سونگهون

به نظرت بزرگ تر از سنت رفتار میکنی، متناسب با سنت یا کوچیکتر؟
فکر میکنم متناسب با سنم

دوران کودکیت؟
این سوال‌ها قراره یه جورایی شخصی باشه پس !
به خاطر خودکشی برادرم و افسردگی مادرم دوران کودکیم شبیه بقیه بچه‌ها نبوده.

چی روت تاثیر مثبت می ذاره؟ چی تاثیر منفی؟
تاثیر مثبت: بودن در کنار جیک
تاثیر منفی: دور بودن از جیک

درحال حاضر به چی خیلی اهمیت میدی؟
جیک، جی و دوستی سه‌نفره‌امون

میتونی چیزی یا کسی رو که خیلی باهاش ابسسدی رو نام ببری؟
جیک

چی میتونه خیلی خوشحالت کنه؟
وقت گذروندن با جیک، گوش دادن به صدای خنده‌های مامانم

بزرگترین ترس‌هات؟
تنهایی، فراموش شدن

استایل‌های مورد علاقه‌ات رو توصیف کن.
کت چرم با رنگ‌های تیره + پلیور‌های یقه اسکی + هودی‌‌های رنگ روشن + سوییشرت‌های کلاه‌دار + جین مشکی
+ اکسسوری‌های ظریف و موهایی که ترجیح میدم رو چشم‌هام بریزه

اگه بخوای به کسی که تو ذهنته یه رنگ، یه کلمه و یه آهنگ بدی؟
آبی ، سیف پلیس ، Someone To Stay

تصوری از عشق داری؟
تا قبل از جیک هیچ تصوری از کلمه‌ی "عشق" نداشتم؛ درواقع نه اون کلمه و نه احساسات مربوط بهش...
اما الان تمام چیزی که دارم، احساساتیه که جیک تو قلبم کاشته، امن ترین قسمت وجودم.

یه کلمه برای سیف زونت بگو.
بیشتر از یک کلمه میشه، جیک و مخفیگاه کتابخونه

فنه پروپا قرص چه سریال یا فیلم‌هایی هستی؟
گیم اف ترونز قطعا ، هانگر گیمز

اون چیه که نظر نویسنده رو قبل از بقیه به کارکترت جلب کرده؟
چرا نمیذارین خودش جواب بده؟

[ اوکی. پسر بچه‌ی نیازمندی که تو بدن این پسر ۱۸ ساله‌ گیر افتاده و تمام چیزی که میخواد محبت و حس همیشگی ترک نشدنه.]

شاید بهتر بود خودم جواب میدادم.

چی میتونه باعث صدمه دیدنت بشه؟
نبودن جیک، گریه‌های جیک، زمان‌هایی که چراغ خونمون خاموشه ( این یعنی حال مادرم خوب نیست )

چی باعث میشه احساس خوبی داشته باشی؟
وقت گذروندن با جی و جیک، بغل کردن جیک، امیدوارم بهش نگین اما دیدن حال خوب جی، زمانی که میتونم همراه با پدر و مادرم غذا بخورم و فیلم ببینم.

کتاب مورد علاقه‌ات؟ Eventown

اسم جیک و جی رو چطوری تو گوشیت سیو کردی؟
جی 🐈‍⬛️
جیک 🐶

از اونجایی که تقریبا تو بیشتر جواب‌هات اسم جیک رو آوردی حالا میخوام چندتا سوال فقط مخصوص اون ازت بپرسم.

ناراحت کننده‌ترین تصویری که از جیک تو ذهنت داری؟
شاید براتون سورپرایز کننده باشه اما لحظه‌ای که بهم اعتراف کرد.
اون لحظه جیک آروم بود، داشت بهم لبخند میزد..هرچند که اون لبخند همه چیز رو برام دردناک تر کرده بود اما اون زمان، انگار چشم‌های من تازه میتونستن احساسات واقعی جیک رو از تو نگاهش بفهمن. اون شب و اون تصویری که از جیک دیدم، درعین فوق‌العاده بودنش برام پر از غم و حسرته.

کاری هست که دلت بخواد با جیک انجام بدی؟
تمام کارهای دنیارو دلم میخواد باهاش انجام بدم.
راستش حقیقت اینه که هرچیزی در کنار جیک نظرم رو به خودش جلب میکنه حتی اگه کاری که شاید از تنهایی انجام دادنش بترسم.

مثل یه تتوی ست؟
حتی فکرش هم هیجان زده‌ام میکنه

هیچوقت تاحالا از اینکه ممکنه در صورت جواب ندادن رابطتون دوستیتون رو هم از دست بدین ترسیدی؟
همیشه اما اجازه نمیدم اتفاق بیوفته

تو بیشتر احساساتت رو بروز میدی یا جیک؟
دلم میخواد بگم من اما ممکنه این جواب هارو جیک ببینه پس..حقیقت رو میگم ما جفتمون زیاد اهل ابراز کردن احساساتمون نیستیم به جز یه سری شرایط خاص.

تو حسود تری یا جیک؟
معلومه که من ! من به تمام موجودات زنده‌ی اطراف جیک حسادت میکنم. کاش کمتر به مردم لبخند بزنه.

تو یه جمله بهش بگو دوستت دارم بدون اینکه مستقیم به زبون بیاریش.
به خاطر تمام زمان‌هایی که نذاشتی سقوط کنم و با احساسات و حضورت در کنارم نجاتم دادی ممنونم.

Shelter 🪐༉Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz