Shelter 🪐༉

𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟎

جیک ناخوداگاه به دیواره‌ی رو به رویی سونگهون تکیه داد و هنوز ارتباط چشمی بینشون برقرار بود.

زمانی که نگاهش به قفسه ی سینه ی سونگهون که به سرعت بالاپایین میشد افتاد متوجه شد خودش هم دست کمی از اون نداره و داره سعی میکنه از راه دهان اکسیژن رو عمیق تر وارد ریه هاش بکنه.

" تا کی قراره اینجا بمونیم؟"

سونگهون سرش رو به جسم پشت سرش تکیه داد و همزمان با خاروندن گوشه ی ابروش پرسید.

" نمیدونم"

جیک هنوز تو شوک بود..چطور تونسته بود اونکار احمقانه رو انجام بده! چه ایرادی داشت اگه از اون دوتا دختر میخواستن که بوسیدنشون رو به مکان بهتری موکول کنن.

چرا انقدر با عجله خودش و سونگهون رو تو این اتاقک حبس کرده بود و از همه مهم تر چرا به سونگهون انقدر نزدیک شده بود..حس میکرد با کاری که کرده جفتشون رو تو موقعیت بد و معذب کننده ای قرار داده.

با شنیدن فریاد کسی کمی از جاش پرید و نگاه کوتاهی به سونگهونی که مثل خودش توجهش جلب شده بود و از دیوار جدا شده بود داد.

" باز کنین این در کوفتیوو"

بعد از کوبیده شدن در دستشویی به همونجایی که دفعه ی قبل کوبیده شده بود‌صدای اون فرد نزدیک تر شد و حالا جیک داشت صدای فحش های دختری که انگار بدجوری تو حالش خورده بود رو بشنوه.

" گمشین یه جا دیگه..یه ملت جلوی دستشویی دارن منفجر میشن که تهش شما اینجا همو بکنین"

بعد از فریاد پسر صدای پا اومد و به جز صدای محوه اهنگ و شیرباز اب دیگه صدای کسی شنیده نمیشد.
انگار به جز اون پسر چندنفر دیگه هم وارد دستشویی شده بودن و جیک با گزیدن لب هاش سعی کرد خجالت و استرسی که به جونش افتاده رو کنترل کنه.

" فکر کنم قبلا بهم قول داده بودی دیگه اینکار رو تکرار نمیکنی"

جیک که تا قبل از شنیدن صدای سونگهون به در زل زده بود این بار سرش رو به سمت سونگهون برگردوند.

" متاسفم"

" برای؟"

سونگهون پرسید و متوجه شد جیک از نگاه کردن به چشم هاش فرار میکنه.

جیک نمیتونست مستقیم بگه به خاطر اینکه باعث شدم باهام تو این دستشویی نه چندان تمیز حبس بشی پس فقط سرش رو به چپ و راست تکون داد.

هیچ هدفی از این کار نداشت و فقط برای اینکه نگاه خیره ی سونگهون از روش برداشته بشه انجامش داده بود.

" میشه اینجوری رفتار نکنی؟!"

" شششش"

با ترس انگشتش رو، رو لب های خودش قرار داد تا سونگهون رو متوجه ی افرادی که هنوز اون بیرون بودن بکنه.