نگاهی به خودش توی آینه انداخت و نیشخندی زد
بیش از حد سکسی شده بود
فقط امیدوار بود تهیونگ خوشش بیاد( عررررررر)
با شنیدن صدای جت تهیونگ نگاه آخر رو به خودش انداخت و از اتاق بیرون رفت و توی سالن منتظرش شد .....
به محض نشستن جت ازش پیاده شد و به دنبالش هوسوک و یونگی هم پیاده شدن
بدون معطلی از پله های باند پایین رفت و به سمت سالن ویلا حرکت کرد
دیگه صبرش تموم شده بود و می خواست هر چه زودتر تن همسرش رو در آغوش بکشه
وقتی به ورودی سالن ویلا رسید ایستاد ، نفس عمیقی کشید و وارد ویلا شد
چشم هایش قهوه ای و دلتنگش فورا همسر زیباش رو شکار کردن ، اصلا به تغییرات جونگکوک توجه نکرد و بدون هدر دادن ثانیه ای خودش رو به جونگکوک رسوند
بدون معطلی بدن کوچیک همسرش رو توی بغل مردونه و بزرگش گرفت و تا جایی که می تونست سفت بغلش کرد
جونگکوک هم وقت رو تلف نکرد و با تمام دلتنگی مردش رو بغل کرد ، عطر تلخ و سردش رو به ریه هایش فرستاد و به کتش چنگ زد
هر دو حریص تر از هر موقع ای عطر همدیگه رو نفس می کشیدن و بغل هاشون رو سفت می کردن
اشک هاشون روی صورتشون راه پیدا کرد
دلتنگ هم بودن ، دوسال بود که همو ندیده بودن
سخته دوسال دلیل زندگیت رو نبینی .....
سخته دوسال دلیل نفس هات رو نبینی .....
سخته .......
تهیونگ تنها صورتش رو فاصله داد و بعد از دوسال دلتنگی و عذاب لباش رو روی لبای الهه اش گذاشت
با جونگکوک دستاش رپ قاب صورت مردونه تهیونگ کرد و لباش رو بیشتر به لبای مردش فشرد
تهیونگ سفت کمر باریکش رو نگه داشته بود و اجازه نمیداد حتی یک میلی متر هم ازش فاصله بگیره
لب هاشون روی هم می رقصید و بوسه عاشقانه شون دوسال دوری و جدایی رو فریاد میزد
چقدر این بوسه براشون شیرین بود ، بوسه ای که هر دو طرف عاشق هم دیگه ان بوسه ای که عشق هر دو رو فریاد می زنه
YOU ARE READING
SLAVE OR HUSBAND [Vkook]
Short Storyنام: برده یا همسر 💫 کیم تهیونگ ؟! یه مافیای بی رحم و فوق العاده ثروتمند جئون جونگکوک ؟! پسری که کسی بهش اهمیت نمیده و پدرش اون رو به بردگی به یه بار فروخته چی میشه اگه جونگکوک توسط تهیونگ خریده بشه ؟ چی میشه اگه تو همون نگاه اول تهیونگ رو عاشق خو...