27

2.8K 217 11
                                    

نگاهی به خودش توی آینه انداخت و نیشخندی زد
بیش از حد سکسی شده بود
فقط امیدوار بود تهیونگ خوشش بیاد

نگاهی به خودش توی آینه انداخت و نیشخندی زدبیش از حد سکسی شده بود فقط امیدوار بود تهیونگ خوشش بیاد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

( عررررررر)


با شنیدن صدای جت تهیونگ نگاه آخر رو به خودش انداخت و از اتاق بیرون رفت و توی سالن منتظرش شد .....

به محض نشستن جت ازش پیاده شد و به دنبالش هوسوک و یونگی هم پیاده شدن

بدون معطلی از پله های باند پایین رفت و به سمت سالن ویلا حرکت کرد

دیگه صبرش تموم شده بود و می خواست هر چه زودتر تن همسرش رو در آغوش بکشه

وقتی به ورودی سالن ویلا رسید ایستاد ، نفس عمیقی کشید و وارد ویلا شد

چشم هایش قهوه ای و دلتنگش فورا همسر زیباش رو شکار کردن ، اصلا به تغییرات جونگکوک توجه نکرد و بدون هدر دادن ثانیه ای خودش رو به جونگکوک رسوند

بدون معطلی بدن کوچیک همسرش رو توی بغل مردونه و بزرگش گرفت و تا جایی که می تونست سفت بغلش کرد

جونگکوک هم وقت رو تلف نکرد و با تمام دلتنگی مردش رو بغل کرد ، عطر تلخ و سردش رو به ریه هایش فرستاد و به کتش چنگ زد

هر دو حریص تر از هر موقع ای عطر همدیگه رو نفس می کشیدن و بغل هاشون رو سفت می کردن

اشک هاشون روی صورتشون راه پیدا کرد

دلتنگ هم بودن ، دوسال بود که همو ندیده بودن

سخته دوسال دلیل زندگیت رو نبینی .....

سخته دوسال دلیل نفس هات رو نبینی .....

سخته .......

تهیونگ تنها صورتش رو فاصله داد و بعد از دوسال دلتنگی و عذاب لباش رو روی لبای الهه اش گذاشت

با جونگکوک دستاش رپ قاب صورت مردونه تهیونگ کرد و لباش رو بیشتر به لبای مردش فشرد

تهیونگ سفت کمر باریکش رو نگه داشته بود و اجازه نمیداد حتی یک میلی متر هم ازش فاصله بگیره

لب هاشون روی هم می رقصید و بوسه عاشقانه شون دوسال دوری و جدایی رو فریاد میزد

چقدر این بوسه براشون شیرین بود ، بوسه ای که هر دو طرف عاشق هم دیگه ان بوسه ای که عشق هر دو رو فریاد می زنه

SLAVE OR HUSBAND [Vkook]Where stories live. Discover now