1

4.6K 463 35
                                    

گران ترین گی بار سئول ........

بوی دود سیگار های گرون قیمت ......

مشروبات رنگا رنگ با دز های سنگین ......

مبل های از چرم آهو......

میز چوبی از پوست درخت گردوی ایرانی .....

تابلو های طلا کاری شده .....

وَ ، وَ ، وَ.........

قطعا همه‌ی اونا در خور ویکتور بود ، اتاقی که نه تنها از مرغوب ترین وسایل درست شده بود بلکه ساکت ترین اتاق بین اون همه شلوغی و موزیک های کر کننده بود

به پشتی مبل چرم لم داده بود و پاهاش رو برای راحتر لم دادنش باز کرده بود

از سیگار برگش کام می گرفت و قلوپ قلوپ با لذت مشروب تلخش رو می نوشید ، مشروبی که هیچ‌کس حاضر به تحمل مزه تلخش نبود

حضار ساکت بودن و حتی خیلی هاشون حتی مراقب صدای نفس هاشون هم بودن تا مبادا امپراطور عصبانی بشه و ارامشش بهم بخوره

بی توجه به هرکسی که توی اتاق بود سیگارش رو دود می کرد و از بین دودش رقص میله استریپر رو تماشا می کرد

پسر استریپر لباس مردانه ای که چند سایز براش بزرگ بود رو پوشیده بود ، رونای تپلش رو به خوبی به نمایش گذاشته بود تا بتونه امپراطور رو راضی کنه

ویکتور با چشمای وحشی و سردش به استریپر خیره بود و تمام حرکاتش رو زیر نظر داشت

رونای تپل و برنزه پسر برای مارک شدن التماس می کردن و تر قوه های استخونیش برای گاز گرفته شدن

آهنگ ملایمی برای رقص استریپر پخش میشد و حرکات تحریک کننده و آروم پسر رو زیبا تر می کرد

قطعا اگر ترس از ویکتور نبود همه افراد داخل اون اتاق تا الان داشتن اون پسر رو به ترتیب به فاک میدادن

با گرفت آخرین کام از سیگارش آهنگ و رقص استریپر تموم شد و پسر از میله پایین اومد

چشمی چرخوند و سیگارش رو توی جا سیگاری نقره خاموش کرد ، این پسر اولی استریپری نبود که ماه ها برای رقصیدن جلوش آموزش خصوصی میدید

ته: هوسوک

هوسوک جلو اومد و خم شد ، گوشش رو کنار لبای اربابش برد تا دستور بده

ته: می خوام برده ها رو ببینم

هوسوک: بله ارباب اما این دفعه فقط یدونه است

ابرو های مشکیش بالا پرید

ته: یدونه ؟

هوسوک: بله قربان تا اونجایی که بهم گفت کسی غیر از خود نه اونو دیده و نه صداش رو شنیده

ته: همممم

از جاش بلند شد که بلافاصله همه از سر جاهاشون بلند شدن و تا کمر برای احترام به وی خم شدن

SLAVE OR HUSBAND [Vkook]Where stories live. Discover now