صدای لوهان به سرعت نگران شد : چی شده سهون ؟
_نگران نشو ولی ظاهرا یه نفر اخبار قرارمون رو پخش کرده و چند تا عکس ازمون پخش شده . دیسپچ دست گذاشته رو من و میگه که من دارم قرار میگذارم.
_اوه
_لوهان نگران نباش منیجرم اینجاست تا درموردش با هم حرف بزنیم و بعد وقتی نتیجه گرفتیم بهت خبر میدم باشه؟
سهون با نگرانی گفت. اگه این اتفاق روی رابطه تازه شکل گرفته اشون تاثیر میگذاشت چی ؟
_من باید چیکار کنم؟
لوهان با نگرانی پرسید و سهون آب دهنش رو با صدا قورت داد : چیزی لازم نیست انجام بدی فقط بیدار شو صبحونت رو بخور به کارات برس. من هر اتفاقی افتاد بهت خبر میدم..... و لوهان
با صدای لرزونی گفت.
_ بله
_سعی نکن مثل این دراماهای آبکی به خاطر موقعیت من رابطه مون رو خراب کنی .
لوهان که نگرانی سهون رو شنید ناخواسته لبخند زد تلاش های سهون براش شیرین بود : دیوونه شدی؟ من بعد نه سال به دست آوردمت قرار نیست ازت دست بکشم
_قول میدی ؟
_قول میدم
و دل سهون آروم کرد نفس راحتی کشید : خوب پس من بهت خبر میدم باشه؟
_اهوم باشه منتظرم تماستم
_شاید بخوام حضوری بهت بگم
لوهان خندید: پس قبل از اومدن باهام تماس بگیر ممکنه خونه نباشم
_میبینمت عزیزم مواظب خودت باش
سهون گفت و لوهان با صدای مهربونی جواب داد : دوستت دارم
و قلب سهون جواب داد : منم دوست دارم .
تماس رو قطع کرد و بعد گوشی رو پایین آورد وقتی برگشت با چهره تیره منیجرش رو به رو شد : لطفا سهون بهم نگو چیزی که تو ذهنم هست درسته .
سهون اونقدر غرق حرف زدن با لوهان بود که حضور منیجرش رو اصلا فراموش کرده بود . لبهاش رو آویزون کرد و سعی کرد با حالت مظلومی جواب بده تا دل منیجرش رو نرم کنه حتی با اینکه میدونست حسابی خراب کرده .
_ بستگی داره تو به چی فکر میکنی؟
منیجر کیم چشم غره ای بهش رفت جلو اومد و گوشیش رو گرفت رمزش رو زد و آخرین تماس رو باز کرد و با دیدن اسم لوهان کنار یه قلب و عکس یه پسر تقریبا یه سکته کرد.
_ تو با یه پسر قرار میزاری سهون؟
سهون از نگاه کردن به منیجرش خودداری کرد و باعث شد که مرد مطمئن شه .
_ لعنت بهش سهون همین الان اینو تمام میکنی میدونی اگه مردم ....
_نه
با صدای قاطع سهون مرد ماتش برد : چی یعنی چی نه؟
_ نه یعنی نه هیونگ من قرار نیست رابطه ام با لوهان رو تمام کنم .
_ سهون عاقل باش پسر دیونه بازی در نیار باشه تو یه ایدلی نمی تونی همینطوری هرکاری دلت بخواد بکنی.
مرد سعی کرد آروم تر باشه و سهون رو توجیه کنه ولی سهون قرار نبود کوتاه بیاد .
_هیونگ من از لوهان دست نمی کشم.
_میدونم تو آمریکا بزرگ شدی سهون ولی اینجا کره است قرار نیست رابطه ات پذیرفته شده باشه نمی شه که همینطوری بگی با یه پسر رابطه داری میدونی چقدر قرارداد از دست میدی ؟ می دونی ممکنه حتی قرارداد رو فسخ کنن تو داری برای آلبوم جدید آماده میشی سهون نمیشه که ...
_اون صاحب ساز دهنیه هیونگ .
در جواب تمام جملات تند تند و پشت سر هم و نگران منیجرش همین یه جمله رو گفت و باعث شد مرد سکوت کنه چند بار جمله رو تکرار کنه و بعد با ناباوری پرسید : چی؟
سهون لبخند کوچیکی زد : اره هیونگ لوهان صاحب ساز دهنیه.
_ اوه خدای من.
YOU ARE READING
" Devil " [ S2 Uncomplete]
Fantasy" Devil S1 - Complete " " Devil S2 - on going " •¬کاپل: کایسو | کریسهو | هونهان | چانبک •¬ژانر: فانتزی | تخیلی | سوپرنچرال •¬خلاصه: کای پسری با یه تفاوت خاص روحش رو به شیطان می فروشه تا به خواسته اش برسه ولی خیلی زود پشیمون میشه. کای با اون چشم های...
┨S2 Chapter 19 ├
Start from the beginning
![" Devil " [ S2 Uncomplete]](https://img.wattpad.com/cover/218192382-64-k217200.jpg)