آبی کجاست؟🤷🏻‍♂️

1.5K 271 59
                                    

نامجون :

به جین نگاه کردم که مشغول تا کردن لباس بچه ها بود ،دوباره حس شیطنتم گل کرد .تصمیم گرفتم یکم باهاش شوخی کنم
حالا که بچه ها مدرسن،زمان مناسبیه که باهم وقت بگذرونیم

دستامو دور کمرش حلقه کردم و سرم و روی شونش گذاشتم ،رایحه خوش بوی گردنش منو به مرز جنون میرسوند ،آه جین !چرا هیچوقت از علاقم بهت کم نمیشه ؟
$بیبی من چطوره؟
جین لبخندی زدو آخرین تیکه از لباس و که متعلق به جونگ کوک بود توی سبد گذاشت
به آرومی سمتم برگشت و دستاشو دور گردنم حلقه کرد ،برق توی نگاهش و شوق توی چشماش نشون میداد اونم همون چیزی و میخواد که من میخوام پس چرا جفتمون استفاده نکنیم ؟؟
لبامو روی لبای خوش طعمش گذاشتم و آروم بوسیدمش که متقابلا لبهامو به بازی گرفت
همینطور که غرق بوسیدن هم بودیم دستامو زیر رونش بردم و چنگی بهش زدم که توی بغلم پریدو پاهاشو دور کمرم حلقه کرد
÷ن...نامجون
$بیبی ...اومم

❌❌❌🔞
سمت تخت راه افتادم و به آرومی همراه پرنس توی بغلم روش قرار گرفتم ...حرارت بدنم هر لحظه بیشتر میشد ،داشتم دیوونه میشدم لپای سرخ شدش،لبای پف کرده و چشمای خمارش منو دعوت به یه رابطه هات میکرد ،پس چرا منتظرش بذارم؟؟

دستشو به آرومی زیر لباسش بردو شکم تختش و نوازش کرد
$نظرت چیه یه توله دیگه اینجا بکارم؟
نامجون با پوزخند شیطانی زمزمه کرد و بوسه ای به گونش زد
حس میکرد نفس کشیدن براش سخت شده ،حرفای نامجون هیچ کمکی به وضعیت اسف بارش نمیکرد اما دردو لذت و همزمان به بدنش القا میکرد
اون همیشه همین کارو میکرد، با حرفای درتی و لحن بمش جین و تا مرز جنون میرسوند و در آخر بهترین حس دنیارو تقدیمش میکرد که اسمش لذت بود

$دوست داری چطوری بکنمش تو هوم؟اگه یه ویبراتور کنارش اضافه کنم آهه...حتی تصورشم هاردم میکنه بیبی
÷لطفا...ت...تمومش کن کیم فاکینگ نامجون
$تمومش کنم ؟(نیشخند )متاسفم اما من قراره تازه شروع کنم
به دنبال این حرف شلوار و باکسر جین و از پاهاش بیرون کشیدو نگاهی به دیک هاردو صورتی رنگش انداخت
ناخودآگاه لیسی به لباش زد و سرشو نزدیک عضوش برد
$این کوچولو برای ددی اینطوری شده؟
جین چشماشو روی هم فشار دادو گوشه ملحفه رو توی مشتش فشرد
÷ن...نامجون ...آهههه
با فرو رفتن یهویی عضوش توی حفره گرم و خیس نامجون ناله شهوتناکی سر دادو سرش و روی بالش فشرد ،نمیتونست جلوی طمع بیش از اندازش و بگیره
هرچقدر نامجون تو کارش حرفه ای و فوق العاده بود اما بدن بی قرار جین بازم پذیرای چیزای بیشتری بود پس با تکون دادن کمرش وچنگی به موهای همسرش زد و شروع به ضربه زدن توی دهنش کرد
در همین حین که اون دونفر مشغول عشق بازی و رابطه پر شورشون بودن چشمای خرگوشی توی طبقه پایین مشغول تماشای برنامه کودک مورد علاقش بود
❌❌❌🔞

"خب کی میتونی آبی کجاست ؟
جونگ کوک ذوق زده شروع به دست و پا زدن کردو سعی کرد با اشاره انگشت به مرد توی تلویزیون جای اون سگ شیطون و نشون بده
"اوه کسی نمیدونه کجاست؟
_اونداست ندا تن
"چرا من نمیتونم ببینمش؟
کوک با حرص لپاشو باد کردو همونطور که اخم کیوتی روی ابروهاش جا خوش کرده بود برای بار دوم جای اون سگ آبی رنگ و که پشت مبل پنهان شده بود نشون داد
_پشت سَلِته ندا تننننن
"چرا کسی نمیدونه اون کجاست؟
_(جیغغغغغغ)
جونگ کوک جیغ بلندی از خنگی بیش از حد مرد کشید و کنترل و سمتش پرتاب کرد

kim family 🍓🍓Where stories live. Discover now