Part 38

6.9K 982 327
                                    

(تهیونگ)

صبح جونگ کوک برام کلی کاتالوگ دیزاین اتاق بچه اورد. خیلی سخت بود و کلی طولش دادم اما بلاخره یکیشون رو با کلی تغییرات انتخاب کردم^^

همین امروز هم از شرکت دکوراسیون داخلی برای درست کردن اتاق امدن! میخواستم برم داخل اتاق رو ببینم اما جونگ کوک میگفت خطرناکه و نزاشت برم داخل-_-

سه روز دیگه تا تولد توله ها مونده! خیلی استرس دارم! میدونم جونگ کوک هم به اندازه من استرس داره؛ میتونم حسش کنم اما خودش میگه خیلی هم ریلکسه

تو این چند وقت گذشته همه چیز خوب بود! کلی لباس و عروسک و اسباب بازی برای توله ها خریدیم! اون وسطا هم برای خودم یه اتاق رو مخصوص بازی کامپیوتری با سه تا کامپیوتر خفن جفت و جور کردم

برای سئون وو یه پلی استیشن و برای یونگ هه هم یه ست کامل لوازم آرایشی کودک خریدیم!

کوک: حال امگای من چطوره؟

با شنیدن صدای کوک از فکر در امدم و بهش نگاه کردم: خوبم

مکثی کردم: با دکتر حرف زدی؟

کوک نفسش رو بیرون داد: آره گفت بهتره منتظر نمونیم که توله ها خودشون دست به کار بشن! بهتره خودمون قبل از اونها دست بکار بشیم!

ته: خب؟ نگفت کِی؟

کوک: چرا گفت!..پس فردا

شوکه نگاهش کردم: اوه!

کوک: نگرانی؟

ته: یکم! میدونی؟ از یه طرف دلم میخواد زودتر بدنیا بیان تا ببینمشون و کلی بغلشون کنم و ببوسمشون! از یه طرف هم از زایمان میترسم!! اون دکتره هم که اول گفت سزارین میکنه حالا گیر داده طبیعی

کوک خندید: منم دلم میخواد توله ها زود تر به دنیا بیان.. و منم نگرانم

نیشخندی زدم و گفتم: چه عجب اعتراف کردی!

پوکر گفت: خیلی خب حالا

خندیدم و بغلش کردم: نزاری کسی بره تو اتاق توله هاما

کوک هم خندید: باشه بابا نمیزارم

(دو روز بعد)

(A)

دکتر: تهیونگ آماده ای؟

با حالت زاری گفت: نه

دکتر: نگران نباش مشکلی پیش نمیاد! جناب جئون لطفا شما هم آروم باشید دیگه؛ شما که از جفتتون بد ترید

full moonWhere stories live. Discover now