Part 36

6.3K 1K 382
                                    

(تهیونگ)

افتادم توی رود خونه! جریان قوی رودخونه داشت منو با خودش میبرد و من مدام در حال دست و پا زدن و تقلا کردن بودم! مدام میرفتم تَه آب و دوباره میومدم بالا و توی همون چند ثانیه بالا امدن سعی میکردم تا میتونم هوا بگیرم.

در همون حین سخره های بزرگی رو دیدم که آب داره منو میبره سمتشون! با تمام توانم به سمت مخالف شنا کردم اما فایده ای نداشت! موج های تیز رود خونه انگار بهم لگد میزدن و پوستم رو خراش میدادن!

جونگ کوک کمک، توله هامون! التماس میکنم! یکی کمکم کنه! الهه ماه! توله هام نباید آسیب ببینن! جونگ کوک! آلفا کمکمون کن!

همینطور توی دلم از جونگ کوک کمک میخواستم و در همین حال برای نجات توله هام دست و پا میزدم! نمیتونم بزارم بلایی سرشون بیاد! نباید بلایی سرشون بیاد! من نمیتونم بمیرم! اگه من بمیرم توله هام چی میشن؟ اونها هم با من میمیرن یا یتیم میشن؟ جونگ کوک چی؟ اون هم مثل پدرش جفتش رو از دست میده و تا آخر عمرش غصه میخوره؟ نه غصه اون بزرگتره آخه توله هامون هم هستن!

من نمیتونم بمیرم! نمیتونم بزارم بلایی سر توله هام بیاد! من و جونگ کوک تازه بهم اعتراف کردیم! من نمیتونم تنهاش بزارم!

هرچقدر تقلا کردم هیچ فایده ای نداشت! موج های آب بی رحمانه منو به سخره کوبیدن! خیلی درد داشت! تمام وجودم درد گرفت! اما هنوزم تسلیم نمیشم باید از این رودخونه برم بیرون! نمیتونم نه خودم بمیرم نه بزارم توله هام بمیرن! من دوباره خانوادم رو از دست نمیدم!

بعد از رد شدن از اون سخره ها، جریان آب آروم تر شده بود پس تونستم به لبه رود برم ! خودم رو روی خاک خیس لب رود خونه بالا کشیدم! بدنم میلرزید و درد میکرد!

نمیخواستم پیش رودخونه بمونم! ممکن بود اونا هنوز دنبالم باشن! با وجود درد شدیدی که داشتم باز هم از رود خونه دور شدم!

به بین چهار دست و پام نگاه کردم و رد قرمز خون رو دیدم که داره ازم سرازیر میشه! چشم هام پر از اشک شد و دیگه نتونستم راه برم و همون جا افتادم!

زوزه های بی جونی میکشیدم و از جونگ کوک کمک میخواستم! اون باید میومد و من و توله هامون رو نجات میداد! میدونستم جونگ کوک اونجا نیست که صدای زوزم رو بشنوه اما هنوز هم با ته مونده جونی که تو تنم بود به زوزه کشیدن ادامه دادم!

چشم هام داشت بسته میشد که صدای زوزه آشنای گرگ جونگ کوک رو شنیدم و پشت بندش قبل از کاملا بسته شدن چشم هام گرگ سیاه رنگ و چشم قرمز جونگ کوک رو دیدم. جفتم! پدر توله هام امد دنبالم! امد دنبالمون!

full moonWhere stories live. Discover now