کنار هم روی تخت آویزی نشسته بودن و جونگ کوک با انگشت هاش موهای تهیونگ رو نوازش میکرد. به چشم های بسته امگاش لبخندی زد و دست از نوازش موهاش کشید! صدای ضعیف و خواب آلود امگا رو شنید: ادامه بده!
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
کوک: خواب نبودی؟
تهیونگ لوس گفت: نازم کن
جونگ کوک آروم خندید و مشغول نوازش کردن موهای جفتش شد شد
کوک: امگای لوسم^^
ته: لوس نیستم
جونگ کوک کمی خندید و گفت: اینجا رو دوست داشتی؟
ته: دوست داشتم
کوک: بازم میارمت
تهیونگ چشمهاش رو باز کرد و با لبخند گفت: دفعه بعدی با توله هامون میایم
جونگ کوک لبخند پر شوقی زد و گفت: درسته با دوتا تولمون میایم^^
تهیونگ همونطور که سرش روی شونه جونگ کوک بود به صورت زیبا و جذاب جفتش نگاه کرد! کمی خودش رو بلند کرد و گردن جونگ کوک رو بوسید.
جونگ کوک اول شوکه شد و چند لحظه بعد خندید: چرا میخندی؟!
جونگکوک با لحن شادی گفت: یادم افتاد، تو قرار بود گلوم رو پاره کنی نه اینکه ببوسی!
تهیونگ یاد روزی که سعی کرده بود با سئون وو فرار کنه اما همون لحظه جونگ کوک رسید و کولش کرد و برش گردوند افتاد" ولم کن عوضی ولم کن...روانی با توعم میگم ولم کن...یه روزی خودم گلوت رو پاره میکنم" و لبخند زد.
ته: اوممم درسته قرار بود گلوت رو پاره کنم
کوک: به جز اون گفته بودی مال من نیستی؛ حالا بگو امگا تو مال کی هستی؟
تهیونگ سرفه فیکی کرد و گفت: هیچ کس! من مال خودمم
جونگ کوک با حالت تمسخر آمیزی گفت: که مال خودتی هان؟! امگا! کاری نکن دوباره اون عملیات دیشب رو تکرار کنم و مجبورت کنم در طولش هزار بار بگی مال منی! حالا بگو ببینم تو مال کی هستی؟
