واقعا چه غلطی کردم؟
کاش بیشتر بغلت میکردم جیمینا. نمیدونم چی شد که یهو اون حرفا رو زدم، فقط خیلی غمگین بودم. جیمین، حتما منو میبخشی، تو قلب زیبایی داری، اونقدر زیبا که همه شیفتهش میشن.
خودت گفتی باز هم با هم باشیم، اما این منو به گریه میندازه چون خیلی خوشحالم. اما نمیدونم نکو چرا خوشحال نیست. مامانبزرگم همیشه توی قصههاش میگفت گربهها میتونن اتفاقات رو ببینن. نکنه قراره تصادف کنم و بمیرم؟
خنده*جیمینا... تو هنوز هم گل زرد منی، فقط زیباتر شدی. ازت میترسیدم اما تو همون جیمین مهربونی. فردا دوباره میام به آموزشگاه 'ساکورا' تا برام باله برقصی و من ازت بخوام برای ابد پیش هم بمونیم.
اینجاست که همه باید بگیم...
زرشک! مین یونگی 🙂
YOU ARE READING
My Yellow Flower (YoonMin)
Fanfiction- برگرد... + برگردم که دوباره رهام کنی؟ ممکنه بعد از شش سال دوری، دو نفر دوباره به هم برسن؟ جیمین کسی بود که به خواستهی خودش از یونگی جدا شده بود اما کی میدونست حتی بعد از شش سال باز هم نمیتونه اون پسر رو فراموش کنه؟ ⊱ فیک ⊸ گل زردِ من ⊱ ژانر...