𝐿𝑒𝑡𝑡𝑒𝑟 4

481 104 5
                                    

این...
نمی‌دونم چیه اما این روزا خیلی احساس حسادت می‌کنم. احساس می‌کنم دیگه خودم نیستم. البته هیچ‌وقت هم نبودم...

شاید به خاطر تهیونگ و جونگ‌کوکه. اونا دوستامن. توی یه خونه زندگی میکنن و خیلی عاشق همن. تازگیا یه کافه برای خودشون خریدن و اسمش رو گذاشتن "کافه"... جونگ‌کوک می‌گفت خیلی اسم خاص و قشنگیه ولی به نظرم حتی به خودشون زحمت ندادن تا یه اسم انتخاب کنن.

در هر حال...
وقتی بوسه‌هاشون رو می‌بینم انگار یه چیزی به دلم چنگ میندازه. یاد خودمون میفتم و حسودیم میشه. البته دیگه مایی باقی نمونده.

من...
فقط و فقط من...
زندگیم توی همین کلمه خلاصه شده. زندگیم شبیه یه دفترچه‌ی خالیه که روی هر صفحه‌ش یه "منِ" تنها نوشته شده.

زدن این حرف‌ها مسخره‌ست چون من خودم باعثش شدم. خودم بودم که همه‌ی این کار‌ها رو کردم.
ولی الان تیکه کلامم شده "لعنت به من".

My Yellow Flower  (YoonMin) Where stories live. Discover now