𝐿𝑒𝑡𝑡𝑒𝑟 6

435 103 8
                                    

آخرش قراره چی سر راهم قرار بگیره؟

در هر حال من فقط دارم غم‌هام رو اینجا می‌نویسم ولی نه، باید از چیز‌های دیگه‌ی زندگیم هم حرف بزنم.
باید بگم وقتی که از هم جدا شدیم دانشگاه رو ول کردم. همیشه دلم می‌خواست حسابدار بشم اما همونطور که تو گفتی رویام رو دنبال کردم.

اما هیچ‌وقت نگفتم رویای اصلیم چیه یونگیا. هیچ‌وقت نگفتم دوست دارم وقتی تو پیانو میزنی باله برقصم... هنوزم باور نمی‌کنم خودت پیانو زدن رو تنهایی یاد گرفتی.

الان توی یه باشگاه کوچیک توی محله‌ای که زندگی می‌کنم به دختر بچه‌ها باله یاد میدم. خیلی بامزه‌ن و من رو جیمینی اوپا صدا میکنن. خیلی زمین می‌خورن و یاد دادن حرکات بهشون سخته ولی من کمک می‌کنم بلند بشن و باهاشون تمرین می‌کنم.

داشتم امروز به این فکر می‌کردم که باله یاد گرفتن مثل زندگی نیست. من کسی رو نداشتم تا وقتی زمین خوردم بلندم کنه اما گاهی آدم‌ها جوری زمین می‌خورن که دیگه نمی‌تونن بلند شن. شاید من همونطور زمین خوردم. از وقتی که از زندگیم رفتی یا بهتره بگم بیرونت کردم دیگه نتونستم مثل قدیم حرکت کنم. من توی این دوی ماراتن کم آورده‌م یونگیا.

My Yellow Flower  (YoonMin) Where stories live. Discover now