من دیدمت یونگی...
باورم نمیشه اما من تو رو دیدم!
خدای من، این... این خیلی خوبه. الان هم رو پیدا کردیم. چقدر تغییر کرده بودی، زمان همه چیز رو عوض کرده. اما بهت قول میدم من عوض نشده باشم.این یه دروغه... من خیلی شکسته شدم یونگی...
وقتی توی تولد جونگکوک دیدمت اول فکر کردم دارم به خاطر شرابی که خوردم توهم میبینم اما تو واقعا اونجا بودی. تو... اون ژاکت زردی که برات هدیه آورده بودم رو پوشیده بودی. هنوز هم نگهش داشتی...
من خوشحالم اما میترسم.
چرا وقتی من رو دیدی فرار کردی؟یونگی... باید باور کنم از دیدنم خوشحال نشدی؟
CZYTASZ
My Yellow Flower (YoonMin)
Fanfiction- برگرد... + برگردم که دوباره رهام کنی؟ ممکنه بعد از شش سال دوری، دو نفر دوباره به هم برسن؟ جیمین کسی بود که به خواستهی خودش از یونگی جدا شده بود اما کی میدونست حتی بعد از شش سال باز هم نمیتونه اون پسر رو فراموش کنه؟ ⊱ فیک ⊸ گل زردِ من ⊱ ژانر...