𝐿𝑒𝑡𝑡𝑒𝑟 11

324 84 4
                                    

من منبع غم و غصه‌ام...
این رو مادر یکی از بچه‌ها امروز گفت. چون به دخترش گفته بودم اگه استعداد داره قطعا قرار نیست توی کارش موفق شه. اون دختر سه ساله حرفم رو قبول کرده بود اما مادر چهل و دو ساله‌ش قبول نمی‌کنه. ولی می‌دونی، همین زن وقتی دخترش بزرگتر شد مجبورش می‌کنه تا از باله خداحافظی کنه و درس بخونه چون به صلاحشه. اصلا صلاح چیه؟ فکر کنم اصلا وجود خارجی نداشته باشه.

ولی... شاید واقعا یه کتاب غم و غصه باشم یونگی، آخه من خیلی از آدم‌ها رو ناراحت کردم. مثل تو و مامان و بابا. می‌دونی که من جلوی هر سه‌تاتون ایستادم. شما سه نفر هر کدوم یه طناب بهم وسط کردین و ازم خواستین تا باهاتون همراه شم اما من به سه قسمت تقسیم شدم و الان تیکه‌هام دیگه به هم نمی‌چسبن.

ولی خب... زمان همه چیز رو حل می‌کنه...
شیش سال گذشته و من هنوز همون جیمین افسرده‌ای‌ام که دو روز بعد از این که خودش با دست‌های خودش رابطه‌ش رو با یونگی تموم کرد، گوشیش رو شکوند تا نتونه بهش زنگ بزنه و ازش بخواد برگرده.
من دیگه شماره‌‌ت رو توی گوشیم ندارم یونگی چون علاوه بر این که شکستمش، اون رو توی رودخونه انداختم تا هیچ‌وقت دیگه دستم بهش نرسه. شماره‌ت رو حفظ بودم اما دویست و سی و شیش تا شماره از آدم‌های مختلف حفظ کردم تا شماره‌ی تو از یادم بره. اما می‌دونی... هر چقدر چیزی رو نخوام به یاد بیارم بیشتر توی ذهنم می‌چسبه.

می‌دونی که... روز دهم بهت زنگ زدم و جواب ندادی. و از اون موقع به بعد هر روز بهت زنگ می‌زدم اما بعد از یک ماه دیگه واقعا ناامید شدم. من هنوز همون جیمین افسرده و ناامیدم. کسی که خودش خواست تا ازت جدا بشه چون می‌ترسید پدر کشیشش بفهمه با یه پسر در ارتباطه. اما... اگه بابا با دست‌های خودش من رو به صلیب می‌کشید، بهتر بود تا این که ازت دور بمونم و به این روز بیفتم. آخه مگه قلبم چقدر طاقت داشت؟ اون خیلی زود نابود شد و الان دیگه فقط یه جای خالی و تاریک توی سینه‌ام احساس می‌کنم. من نمیتونم عاشق کسی جز تو بشم یونگی، نمی‌تونم کسی رو جز تو دوست داشته باشم. این طلسمیه که تو روی من گذاشتی. امیدوارم روی کس دیگه‌ای امتحانش نکرده باشه چون... نمیخوام کسی به جز من عاشقت باشه...
می‌بینی؟ هنوزم حسودی می‌کنم...

My Yellow Flower  (YoonMin) Where stories live. Discover now