مردان دیوانه

6.9K 724 1.8K
                                    

اول سلام...
دوم...
من با اینکه این داستان رو تا آخر خوندم بازم هیجان زده ام...

■■■■■■■■■■■■■■■■■■

چندروزی میشد که نامجون نمیتونست مثل گذشته تمرکز کنه. البته جای تعجب نداشت. بعد از اتفاقات هفته گذشته، طبیعی بود که نتونه ذهنش رو متمرکز نگه داره. اما زل زدن به صفحه مانیتور یا پرونده هاش بدون اینکه به یاد بیاره یک دقیقه پیش چی خونده کمکی به موقعیت نمیکرد.

نامجون آهی کشید و صندلیش رو به عقب هل داد. با نگاهش بخش رو از نظر گذروند، همه بجز ده سو توی دفتر حضور داشتن. مرد یک چیزایی درباره سرزدن به یک بخش دیگه گفته و غیبش زده بود، اما به یاد نداشت دقیقا کجا رو گفته. احتمالا به قتل های دوهفته پیش برمیگشت. هوسوک مشغول نوشتن چیزی بود، سرش رو پایین انداخته و خودکارش با سرعت روی کاغذ حرکت میکرد. چرا نمیتونست مثل اون مرد تمرکز کنه؟

تمرکز کردن روی چیزی به جز تهیونگ براش غیرممکن شده بود.

ده سو وارد دفتر شد و اعلام کرد:«براتون چندتا قتل آوردم. هدوگجه پا داره اوقات سختی رو میگذرونه.»

هوسوک پرسید:«الان چیشده؟» مخاطب خاصی نداشت. فقط امیدوار بود جواب بگیره.

نامجون روی صندلیش جابجا شد و جواب داد:«بیست و یک قتل تایید شده. احتمالا فردا پس فردا چندین قتل دیگه هم تایید بشه. قضیه خیلی جدی تر از چیزیه که فکرمیکنیم»

ده سو دسته ای عکس روی میزش انداخت و گفت:«موافقم. وقتی جئون بزرگ به قدرت رسید رو یادم میاد. اون موقع فکرمیکردم اوضاع خیلی بده. اما این، الان، باعث میشه قتل عام اون زمان مثل یک اختلاف سر میز شام خانوادگی جلوه کنه.»

نامجون زمانی که جئون به قدرت رسید رو به خاطر نداشت، همش دو سالش بود، اما داستان هایی شنیده و پرونده ها رو خونده بود. برای نشون دادن عمق فاجعه، همیشه از یک جمله استفاده میشد:"خیابان ها در خون غرق شده بودن". پروژه پاکسازی یک سال تمام طول کشید. اما ده سو راست میگفت. این یک چیز دیگه بود، یک اتفاق خیلی بزرگتر. نامجون حدس میزد در آینده جمله "جوی ها در سرتاسر پایتخت مملو از اجساد شد" برای توصیف وضعیت حال حاضر استفاده بشه.

یونگجه نگاهش رو به ده سو داد و گفت:«فکرکنم سر پسر قراره زده بشه.» نامجون از لحن مرد احساس کرد که زیادی از این مسئله خشنوده، اصلا از لحنش خوشش نیومد اما نادیده اش گرفت.

درحالیکه به سمت میز ده سو میرفت تا عکس ها رو چک کنه، پرسید:«از هویتشون اطلاع داری؟»

ده سو توضیح داد:«تا جایی که میدونم، همشون از دلسوزای کیم هستن. پسر گفته بود قصد داره همشون رو از روی زمین محو کنه. توی منطقه جانگگو اتفاق افتاده. همه میدونن اونجا قلمرو جینته بوده چون اونجا به دنیا اومده. پس طبیعتا حالا بخشی از قلمرو کیم جینوو هست.»

House Of Cards Where stories live. Discover now