اسلحه ۲ 🔞

16.5K 894 614
                                    

«میخوام که با اسلحه منو بکنی.» جونگکوک بدون ذره ای تردید یا لکنت این جملات رو بیان کرد. حتی میشد لبخندی رو روی چهره اش دید. جوری که تهیونگ با ناباوری به مرد زل زده بود لبخندش رو به نیشخندی شیطنت آمیز تبدیل کرد.

«جونگکوک، من نمیدونم، اینم یکم-» تهیونگ مکثی کرد تا حرف هاش رو مزه مزه کنه. البته که درخواستش مستهجن به نظر میرسید، جونگکوک اصلا به همین دلیل این پیشنهاد رو بهش داده بود. مگه همین چند دقیقه پیش جلوی کلی دوربین نکرده بودش؟ مگه این زشت تر نبود؟ آدم های زیادی تماشایشان کرده بودند، اما حداقل این یکی رو نمیدیدن. مگه میزان مستهجن بودن پیشنهاد جونگکوک اهمیتی هم داشت؟

جونگکوک گفت:«تهیونگ میخوام که با اسلحه منو بکنی. میتونی بعنوان جایزه ات منو بکنی.» لحنش بی شباهت به دستور نبود. «هم به من خوش میگذره هم به تو. عادلانه است، نه؟» عادلانه بود. نکته ظریفی بود. «قبلا همچین کاره نکردم اما خیلی وقته که دلم میخواد چنین کاری انجام بدم، تهیونگ. تو اولین مردی خواهی بود که اینکارو با من میکنه.»

یک جورایی شبیه زدن باکرگی با یک لوله فلزی چند اینچی بود.

اسلحه رو گرفت و گفت:«باشه. انجامش میدم.»

تهیونگ نمیتونست اسلحه رو بلافاصله داخل سوراخش بکنه چرا که مرد برای اینکار زیادی تنگ بود. اول انگشت های آغشته به ژل روان کننده اش رو برای گشاد کردن سوراخش داخل کرد. درست مثل کاری که مرد در پخش زنده با اون انجام داده بود. جونگکوک بی اراده سوراخش رو منقبض کرد، دیواره عضلاتش به هردو انگشتش فشار میاوردن. نگاه کوتاهی به جونگکوک انداخت، چشم هاش بسته بودن اما به محض حرکت دادن انگشتانش پلک هاش از هم باز شدن. سه انگشت برای قطر اسلحه کافی نبود اما فکرنمیکرد بیشتر از این هم بتونه بازش کنه. حتی مرد رو به شکم چرخاند و لگنش رو بالا آورد تا زاویه مناسب رو پیدا کنه اما بیشتر از این کاری از دستش برنمیومد.

تهیونگ درحالیکه همچنان انگشتش میکرد گفت:«دردت میگیره.» جونگکوک برای نگاه کردن به اون چرخید، حالت چهره اش مصمم بود.

«خوبه.»

تهیونگ انگشت هاش رو بیرون آورد و برتا رو جلوی سوراخش تنظیم کرد. لوله اسلحه رو به ورودیش فشرد، بخاطر ژل و انگشت کردن های قبل موفق شد که یک اینچ اول لوله رو به راحتی در سوراخش فرو کنه.

جونگکوک ناله های خفه ای کرد:«آه آه آه» انگشتانش به محکمی به ملحفه ها چنگ زده بودن. «سرده.» تهیونگ چندین ثانیه اسلحه رو سرجاش نگه داشت تا مرد به شکل و ضخامت لوله عادت کنه. کف یکی از دستانش رو برای بازی و نوازش روی باسن مرد گذاشت. سپس اسلحه رو یک اینچ دیگه فرو کرد.

تهیونگ درحالیکه باسنش رو نوازش میکرد گفت:«آفرین. خیلی خوب داری از پسش برمیای.اصلا واسه این اسلحه ساخته شدی.»

House Of Cards Where stories live. Discover now