_.30._

3.9K 466 22
                                    

"دوست دارم"

لیام برای اخرین گفت قبل از اینکه اروم به سمت ماشین لوییس حرکت کنه . زین یه چیزی زیر لب زمزمه کرد . در ماشین بسته شد و ماشین با سرعت جت از اونجا دور شد .

" من هیچوقت فکر نمیکردم تو تا این حد اونو دوست داشته باشی" صدای جیمز سکوتو شکست .

" من عاشقشم, همونطور که قبلا عاشق تو بودم" زین حرفشو قطع کرد و صورتشو به سمت مرد برگردوند .

" و منم عاشقتم..." جیمز گفت و زین سرشو تکون داد .

" عشق؟ تو هیچوقت بجز ترک کردن و شکستن من چیزی بهم نشون ندادی . تو یه کاری کردی که باور کنم تو عاشقمی ، ولی تو فقط ازم استفاده کردی..."

لبای جیمز به یه نیشخند باز شدن . " اوه بسیار خوب. من مطمعنم ما میتونیم وقتی رفتیم خونه ی من درموردش کامل صحبت کنیم, بعد از اون ما میتونیم 5 سال دیگه باهم داشته باشیم و اوه, تو قراره توی یه جهنم پر از تنبیه دیگه بیوفتی وقتی اونو امضا کنی."

این دفعه برخلاف جیمز زین نیشخند زد و سرشو تکون داد .

"شاید چندساله دیگه اینکارو انجام بدیم؟ یا وقتی که تو توی قبرستون بودی؟ " زین نیشدار گفت و باعث شد جیمز عصبی بشه .

"ببخشید؟"

"تو واقعا فکر کردی من پیش پلیس نمیرم؟" زین گفت و یه پوزخند کوچیک به حرفاش اضافه کرد . چشمای جیمز درشت شد و اون سرشو محکم به اینطرف و اون طرف تکون داد .

"این درمورد زمانه... من از سابم باهوش ترم"

"من ساب تو نیستم، من هیچ وقت ساب تو نیستم" زین داد زد و بعد از اون ماشین های پلیس وارد پارکینگ شدن . "جیمز کامرون، تو به دلیل دزدیدن لیام پین متهم شناخته شدی . هرکاری که انجام بدی و یا هرچیزی که بگی بر علیه خودت توی دادگاه استفاده میشه" یکی از پلیس ها گفت وقتی دستبند رو به دستای جیمز زد و اونو برگردوند .

"تو همیشه خیلی زیبا بودی"

بعد از مدت ها زین دوباره اون حس های لعنتی و زخم هارو توی سینش احساس کرد و جلوی خودشو گرفت تا گریه نکنه .

" اقای مالیک, کاره دیگه ای هست که ما بتونیم انجامش بدیم؟" پلیس پرسید .

"میتونین فقط یه کار برام انجام بدین؟" زین ازش پرسید و به جیمز نگاه کرد، کسی که از توی ماشین پلیس برگشت و به اون خیره شد .

"کلیدای اون لعنتی رو از بین ببرین"

______

"خواهش میکنم لوییس! من میدونم ما شروع خیلی خوبی باهم نداشتیم ولی اینکارو فقط یکبار برای من انجام بده . برای من نه ، حداقل برای زین" لیام التماس کرد .

" اون فقط باعث میشه وقتتو تلف کنی . تو باید به هردوتون زمان بدی.... تکست دادن و زنگ زدن به اون فقط باعث میشه کار برای هردوتون سخت تر بشه" لوییس بهش جواب داد .

To Love a Sadist {ziam}Where stories live. Discover now