پارت نهم

1.4K 216 11
                                    

چشمام از تعجب درشت شد و مات و مبهوت به تهیونگ نگاه میکردم.در عوض چان هیونگ یه لبخند گنده رو صورتش بود..اون‌ همیشه دوست داشت من جفتمو پیدا کنم

•واقعا؟؟کوک برات خیلی خوشحالممم

محکم‌ بغلم کرد و منم همینطوری به تهیونگ نگاه میکردم

+من..من

_خیلی ممنونم چانیول شی..مطمئن باشید من از جونگکوک به خوبی مراقبت میکنم

•ممنون تهیونگ،خیله خب من میرم تا شما کفترای‌عاشق باهم تنها باشید

و از اتاق خارج شد و من دوباره با تهیونگ تنها بودم

+چرا همچین دروغی رو گفتی؟

_دروغ نبود

+یعنی چی؟میخوای بگی واقعا جفتمی؟

_آره تو جفتمی..

سرمو با اخم پایین انداختم چرا بین این همه آدم باید تهیونگ جفتم باشه؟واقعا کارما رو درک نمیکنم..تهیونگ جذابه،مهربونه،جنتلمنه و مراقبمه اما مشکل تهیونگ نیست،مشکل منم که شیطان زندگیه خودم و بقیم منم که وجودم نحسه،منم که یه شکارم و تهیونگ شکارچیه منه ولی خودش نمیدونه

+من..نمیتونم باهات باشم تهیونگ

اخم روی صورتشو زیر نظر گرفتم

_چرا اونوقت؟

+من مناسبت نیستم..من نمیتونم جفتت باشم

سرمو کج کردم

+برو و ینفر دیگرو به عنوان جفتت انتخاب کن من نمیتونم

_زده به سرت؟تو جفتی هستی که از طرف الهه ی ماه برگزیدمی‌ و باید با من زندگی کنی.به علاوه من رهبر پک هستم و به یه لونا احتیاج دارم و اون لونا جفتمه

چشمامو رو هم فشار دادم و به این فکر کردم که اگه تهیونگ میدونست من خون آشام ماه آبیم بازم میخواست من جفتش باشم؟احتمالا نه..البته هرگز!

+نمیتونم تهیونگ نمیشه.من نمیخوام جفت کسی باشم میخوام آزاد زندگی کنم

_منم نمیخوام تورو زندانی کنم جونگکوک تو به عنوان جفت من ملکه ی پکِ من میشی هیچ قفسی وجود نداره

از روی تخت بلند شد

_الان شوکه ای لطفا فکراتو بکن من چند روز دیگه دوباره میام پیشت

جلو اومد و بوسه ی نرمی روی پیشونیم گذاشت و موهامو نوازش کرد.غرق آرامش شده بودم خوشحالم که تهیونگ جفتمه اما کاش من ینفر دیگه بودم ،نه این آدمه مضخرف

_مواظب خودت باش امگایِ من

و قبل از اینکه بتونم جوابشو بدم با سرعت خون آشامیش رفت

من امگای اون بودم.لبخند درشتی زدم ضربان غیر قابل کنترلی رو میشنیدم‌که‌ حس میکردم نجوای بلندش به تمام مردم شهر میرسید.سمفونی مورد علاقمه اینطور که قلبم داره برای جفتم میتپه..برای آلفام!

Falling||VkookWhere stories live. Discover now