پارت اول

3K 343 10
                                    

داشتم سمت باشگاه میرفتم تا یکم ورزش کنم
البته که چان هیونگ خبر نداشت چون اگه میفهمید جزغاله‌م میکرد..اون و خواهرم تنها کسایی هستن که میدونن من یه امگای کوفتیم و کمبود خون دارم!

بخاطر این کم خونیه لعنتیم من نمیتونستم ورزش کنم زیاد و حتی با اینکه آیدل بودم فقط اجازه داشتم رقص های ملایمی روی صحنه انجام بدم

چون به محض اینکه ورزش میکردم به شدت زیادی تنگ نفس میشدم..این کمبود خون حتی رو ریه هامم اثر گذاشته!

به محض اینکه در باشگاه رو باز کردم دستی رو روی شونم حس کردم و برگشتم و با صورت اخموی چان هیونگ روبرو شدم..اوکی به فاک رفتم...

خنده هیستریکی کردم و گفتم:

+هه هه سلام چان هیونگ چخبرا؟

و بعد عرق سرد روی پیشونیمو پاک کردم

چان هیونگ اخمش بیشتر شد و گفت:

_چیکار میکنی کوک؟؟

+عام..عام..میخواستم ببینم باشگاه تمیزه(خنده مضخرف*)آره دیگه ها ها(بازم خنده مضخرف*🗿)

_کوک؟؟رو پیشونی من کلمه خر نوشته شده؟؟من چند بار گفتم نمیتونی بیای باشگاه و بوکس کوفتی انجام بدی؟میخوای خودتو به کشتن بدی؟؟؟؟

همه ی کلمه هاشو با داد گفت و من به خودم لرزیدم

+غلط(سکسکه)..کردم..(بازم سکسکه)

نفسشو با حرص بیرون داد و گفت:

_هی کوک..لطفا اذیتم نکن ..تو که میدونی برات ضرر داره آخرین بارو یادت نمیاد؟تا صبح مجبور شدیم بهت دستگاه تنفس وصل کنیم..

سرمو پایین انداختم و گفتم:

+معذرت میخوام..

_خبله خب حالا..انقد خودتو مظلوم نکن برو تو اتاقت استراحت کن دیشب مثل اینکه کنسرت داشتی..باید استراحت کنی..

سرمو تکون دادم و رفتم تو اتاقم .از این مریضی لعنتی متنفرم که نمیزاره هیچ گوهی بخورم.البته رقص میله تو بارو..

نیشخندی زدم..امشب که کنسرت نداشتم و تمرینی هم نداشتیم پس میتونم برم بار و رقص میله انجام بدم!

بلند شدم و تو کمدم یه تیشرت اور سایز در آوردم و بدون شلوار پوشیدمش

رفتم جلو آینه تیشرتمو یکم بالا دادم جوریکه کمرم دیده شه و از خودم عکس گرفتم و توی اینستاگرامم پست کردم

البته توی پیج دیگه ام که هیچکس ازش خبر نداره ..اونجا عکسایی میزارم و هیچکسم نمیدونه جئون جونگکوکم چون تو هیچکدوم از عکسا صورته خودمو نزاشتم ..چون هرکسی بدونه من همچین عکسای باتم طور و سکسی از خودم میزارم که آبروم به چوخ میره

علاقه های من همیشه آزاد بودن.تو بار و کلاب کار کردن و البته ورزش کردن بوده که هیچوقت نتونستم اینکارارو کنم که البته رقص میله رو فاکتور نگیریم!!

البته الان انجامش میدم اما فقط هفته ای یبار اینکارو انجام میدم و ماسکم رو صورتمه حتی رئیس بار هم تا حالا صورتمو ندیده..یه ماسک با طرح دالی!

لباسامو پوشیدم و به بهونه دیدن خواهرم از چان خداحافظی کردم و به سمت بار رفتم...
.
.
.
.
تهیونگ

عکسبرداری تموم شده بود و منم به شدت خسته بودم..میخواستم برم خونه اما با فکری که به ذهنم رسید دستمو از فرمون جدا کردم.امشب رو میخواستم خوش بگذرونم و چه مکانی بهتر از بار!

از آخرین باری که رفتم و اونجا با یه نفر رابطه داشتم یکسال میگذره..درسته که من یه بازیگرم اما هربار که بار می‌رم ماسک میزنم و کسی هم منو نمیشناسه چون اونجا همه مستن و کسی هم اهمیت نمیده

ماشین رو روندم و به بار رسیدم..به شدت زیادی احساس گرسنگی میکردم آخرین باری که خون خوردم دو سه روز پیش بود چون اونقدر سرم شلوغ بود که نمیتونستم حیوون شکار کنم..من نمیتونم واقعا انسان هارو بخورم..این عدالت نیست..

پیاده شدم و به بار رسیدم..مثل اینکه بار خیلی امشب شلوغه رفتم تو و دلیلشو از گارسون پرسیدم

:عام..دلیلش بخاطر اون رقصنده ی ناشناسه خیلی طرفدار داره..

هوم..پس که اینطور تا حالا ندیدمش..یه تکیلا سفارش دادم و یکی دو تا پیک بیشتر نخوردم چون نخواستم زیاد مست شم

چشمم به رقصنده ی روی صحنه افتاد که با یه حرکت ماهرانه روی میله کمر لختشو به حرکت در آورد..

فاک زیادی کمرش باریک بود!و این زیادی سکسی بود!

اولی باری بود که میدیدم واسه رقص میله پسر آورده بودن و چه بهتر!

خب..مثل اینکه مخاطب امشبم انتخاب شد..پسری ناشناس با ماسک دالی که از اول شب تا الان صداش در نیومده!




سلام چطورید؟
آدم دیدید تو ۱۳ بدر فیک آپ کنه؟😭😂🤌
امیدوارم که خوشتون میاد^^
یکم فیک گیج کنندست پس اگه سوالی در مورد شخصیتا داشتید بپرسید.
فاینالی.

^^

Falling||VkookWhere stories live. Discover now