29 :

637 128 77
                                    


🎶 Zayn ~ Golden
.
.

زین نگاه بی حوصله‌ش رو به خیابون شلوغ روبروش انداخت و انگشتش رو روی شیشه بخار گرفته‌ی ماشین کشید!

شب سال نو بود اما هنوز خیابون ها خالی از مردم نشده بود و مغازه ها باز بودن!

هنوز مردم توی خیابون در جنب و جوش بودن و حتی بارون و سرمای هوا هم مانعشون نشده بود!

این بار به انگشت‌هاش نگاه کرد و با یه شمارش کوتاه حساب کرد چه مدته که کنار اون مرد زندگی میکنه!

همه چیز خیلی زودتر از چیزی که فکرش رو میکرد گذشته بود!

دیگه احساسی مثل روزهای اولش نداشت...

میدونست زمان همه چیز رو درست میکنه!
روی زخم‌ها سرپوش میزاره و قلب و احساسات رو میپوشونه!
و در نهایت رفتار آدم‌هارو تغییر میده!
واقعا نیاز بود تا ازش تشکر بشه!

با توقف ماشین کنار خیابون سرش رو بلند کرد و بعد از نگاهی کوتاهی به خیابونی که توش بودن، سمت لیام چرخید!

نگاه لیام به مقابلش بود و با سر انگشت هاش روی فرمون ضرب گرفته بود و مشخص بود فکرش جای دیگه‌ای سیر میکنه!

[ لیام؟ تو دوست نداری شب سال نو تو خیابون بین مردم باشی؟
- نه!
-چرا حق شادی کردن رو از خودت میگیری؟ چرا...
بین حرفش پرید و کف دست هاش رو روی پیشونی دردناکش گذاشت : خودم نه! این سردرد، این حال بد، این حس ضعف...اینان که نمیزارن خوشحال باشم.]

نفس عمیقی کشید و سرش رو تکون داد تا افکارش رو از ذهنش دور کنه!

دستش رو بلند کرد و روی پیشونیش کشید...

مثل کسی که بعد از کلی درد کشیدن حالا با تزریق مورفین توی رگ‌هاش برای مدتی دردش رو ساکت کرده!

این بار دردی رو توش احساس نمیکرد.. نه اینکه حالش خوب باشه نه! فقط به نهایت بی حسی رسیده بود!

و هر لحظه بیشتر از قبل به این پی میبرد که انتهای تمام دردها به بی تفاوتی میرسه!

سنگینی نگاه زین رو هنوز حس میکرد...

به سمتش چرخید و به پسری که مدتی میشد جزئی از زندگیش شده بود، چشم دوخت!

زین بی حرف بهش زل زد و چند ثانیه بعد نگاه خیره‌ی بینشون رو شکست و دوباره به خیابون دوخت!

لیام نفس کلافه ای کشید و کمربندش رو باز کرد و همزمان که پیاده میشد ، زین رو مخاطب قرار داد : نمیخوای پیاده شی؟!

و خودش از ماشین پیاده شد و تکیه اش رو به در داد!

زین قامت لیام رو از نظر گذروند و آهسته پیاده شد!

با حس سرمای هوا زیپ سویشرتش رو بالا کشید و دست هاش رو توی جیبش گذاشت!

ماشین رو دور زد و کنار لیام قرار گرفت..

-Wandering [z.m]Where stories live. Discover now