Season 2 E 1_3

2K 413 28
                                    

نیشخند زد : هی هی منُ نگاه کن 
انگشتاشُ روی گونه های نرمِ دخترک کشید : تو نباید چشاتُ ببندی عزیزم 
سرشُ تکون داد : فقط منُ نگاه کن 
نگاهِ دختر روی صورتش ثابت شد و مردمکاش آهسته تر از قبل دو دو میزدن و روی صورتِ آدم روبه روش و اطرافش میچرخیدن 
به چاقوی کوچیکش نگاه کرد : خوبه خوبه
به خس خسِ گلوی دختر توجهی نکرد و وقتی مطمئن شد چاقو به اندازه ی کافی گلوی دخترکُ پاره کرده
با لبخند به چشمای بازِ دختر خیره شد : خوبه آفرین
پلکی زد : تو خیلی خوب داری از پسش برمی 
صدای خس خسِ گلوی دختر کم و متوقف شد
شونشُ بالا داد : اوه ... باید فعلِ جملمُ عوض کنم نه ؟! 
بدنشُ کمی عقب کشید : تو خوب از پسش بر اومدی ! 
لبخند زد : آفرین دختر  
آروم چاقوشُ بیرون کشید که حجمِ بیشتری خون بیرون زد و حتی صورتشُ با قطره های سرخ رنگ پوشوند !  
________________
دستشُ به کمرش زد و به چشمای بازِ دختر خیره شد 
نگاهش کم کم پایین رفت و به زخمِ تمیزِ روی گلوش نگاه کرد 
با صداهایی که از ورودیِ باشگاه میومد برگشت 
با دیدنِ بکهیون ، کریس و سوهو سرشُ تکون داد
دستاشُ بالا برد و به پاهاش کوبید و بعد به سقفِ باشگاه خیره شد 
چانیول : میدونستم 
نگاهِ کریس به راحتی چانیول رو پیدا کرد
سوتی زد : ببین کی اینجاست ! افسرِ افسران ، پارکِ پارکان ، جنابِ چان 
چشمکی بهش زد : حدس میزدم تو رو برای این پرونده اینجا میبینم  
و ضربه ی آرومی به شونه ی چان زد
کریس : چطوری مستر ؟! 
چانیول نگاهِ پوکری بهش کرد : خوب بودم تا قبل از اینکه بیاین !  
بکهیون کنارش وایستاد : کی اعلام کرده ؟! 
سوهو : فکر کنم یکی از بچه های باشگاه 
چانیول نگاهی به سوهو کرد : آره اما 
شونشُ بالا داد : برای چی انقدر زود به شما خبر دادن ؟! بقیه ی بچه های اداره هویجن که نتونن پرونده حل کنن ؟!  
بکهیون قدمی سمتِ جنازه دختر برداشت و توجه ای به چانیول نکرد  
چانیول بهش خیره شد : درخت بود واکنشی نشون میداد
بکهیون : توام اگه درخت بودی بهت واکنش نشون میدادم ولی فقط حسِ نردبونُ بهم میدی! 
چانیول نیشخند زد : واقعا ؟! توام حسِ یونجه در نیومده خشکیده رو بهم میدی ! بس که لاغر و کوتاهی !
و سمتِ سوهو که خیره نگاهش میکرد چرخید 
لب زد : فقط اونُ گفتم تو خیلی خوبی 
و انگشتِ دوتا شستشُ بالا گرفت تا سوهورو تایید کنه
بکهیون به تاسف سرشُ تکون داد و با گذاشتنِ زانوی راستش روی زمین کنارِ جسدِ دخترک نشست  
چانیول : میدونی اصولا باید بذارم با اون ذهنِ کندت هی بررسی کنی ولی چون دیگه حوصله اینجارو ندارم بهت میگم 
کنارِ بکهیون وایستاد و به پایین خم شد 
کنارِ گوشش زمزمه کرد : زحمت نکش ! هیچی ازش پیدا نمیشه !
بکهیون : چرا باید به حرفِ یه احمق گوش کنم ؟! 
نگاهی به صورتِ چانیول که توی فاصله ی چندسانتی ازش بود انداخت 
چشمای درشتِ چانیول صورتشُ کنجکاو میکردن و بکهیون حسِ یه مظنون رو داشت 
بلافاصله اضافه کرد 
بکهیون : احمقا هیچوقت هیچی پیدا نمیکنن
و به چشمای تیله ای و مشکی رنگِ چانیول خیره شد 
نیشخندی زد و خواست جواب بده اما صدای سوهو باعث شد صاف وایسته
سوهو لبخندی زد : ببخشید وسطِ مکالمتون مزاحم میشم اما الان بالا سرِ یه جنازه اید و قراره بفهمید قاتلش کیه 
جدی بهشون خیره شد : پَ لطف کنید این جر و بحثِ مزخرفُ بذارید برای یه موقعِ دیگه 
چانیول کامل صاف وایستاد : اوکی 
بکهیون : باشه 
و ملافه ی سفید رنگُ از روی صورت و نیم تنه ی دخترک پایین کشید 
کریس نگاهی به چشمای بازِ دختر انداخت : چشماش هنوز بازه ! 
چانیول به تایید سرشُ تکون داد : باید برای تشریح بره و خب باید متوجه بشن چرا و چی باعث شده چشماش باز بمونه ، خودش یا چیزی بهش داده 
نگاهی به کریس کرد و بعدش دوباره سمتِ جنازه برگشت  
چانیول نفسی کشید : گلوشُ پاره کرده 
با اطمینان به بک نگاه کرد : اما خیلی تمیز و شیک ! حتی یه لکه خون هم نمونده ، نه روی زخم 
آروم تر زمزمه کرد : و نه کنارِ زخم ! 
بکهیون سرشُ تکون داد و لباشُ تر کرد 
بکهیون : منتظر وایستاده شریانِ کامل قطع بشه و خونریزی بند بیاد 
چانیول بشکنی زد و به بک اشاره کرد : درسته ! زخم رو با الکل تمیز کرده!
کریس : الکل ؟! 
چانیول : آره ... بوی کمی ازش مونده در واقع خیلی کم سعی کرده بوی الکلُ ببره  کنارِ بک نشست و انگشتشُ نزدیکِ زخم کشید : اما انگار وسواس توی این یکی به خرج نداده
انگشتشُ کمی داخلِ زخم برد 
بکهیون : ممکنه به بوی الکل علاقه داشته باشه
انگشتشُ بیرون کشید و جلوی بینیش گرفت 
چانیول : ممکنه 
بوی الکل هرچند کم ولی به خوبی مشخص بود 
دستشُ جلوی صورتُ بکهیون گرفت و اجازه داد بینی بکهیون نزدیکِ انگشتاش بشه و بو بکشه 
و البته تمومِ حواسش پیِ این بود که لب های بکهیون با انگشتاش برخورد نکنه و باعث کثیف شدنِ لب های مرطوب بکهیون نشه 
بکهیون : درسته
نگاهی به چانیول کرد : من اولش فکر کردم برای کارِ بچه های پزشک قانونیِ 
چانیول سرشُ تکون داد و بلند شد
و سعی کرد حینِ حرف زدن تمومِ حرکاتِ بکهیونُ کنترل کنه 
چانیول : منم همین فکرُ کردم اما وقتی برشُ اندازه گرفتم فهمیدم خط کش جدا از بوی خون و چرک بوی الکل هم میده 
دستمال مرطوبُ از توی جعبه ی پلاستیکیش بیرون کشید 
بکهیون : پس هم تمیز کرده و هم سعی جلوی خونریزی رو 
دستمالُ سمتِ چانیول گرفت : بگیره ! اما فکر نکنم 
چانیول سرشُ به معنای تشکر تکون داد و دستمالُ گرفت 
چانیول : درسته 
بکهیون : بدنش کامل سرده و رو به سفیدی میزنه یعنی خونِ زیادی ازش رفته 
کریس : سعی نکرده جلوی خونریزی رو بگیره 
سوهو دست به سینه به دیوارِ رو به روش خیره شد 
سوهو : فقط وقتی خونریزی بند اومده زخم رو با الکل تمیز کرده 
چانیول : لباس هاشم عوض کرده چون هیچ خونی روی لباسش نیست  
به لباسِ نامرتبِ دختر اشاره کرد 
چانیول : و جدا از اون 
دستاشُ به دو طرف باز کرد : ابنجا باشگاست اما این لباسِ باشگاه نیست 
گوشه لباشُ بالا داد و مسخره وار زمزمه کرد : لباسِ سفیدِ پفکیِ مجلسی ! احتمالِ اینکه برای رقص پوشیده رو نمیشه داد
بکهیون : باشگاه تمرین رقصِ باله ست درسته ؟! 
چانیول سرشُ تکون داد : آره
بکهیون : حتی لباسِ باله هم نیست 
کریس لباشُ تر کرد : شاید دزدیده و اینجا آوردتش ! 
چانیول : نه ، زمانی که بالای سرش اومدیم هیچی همراهش نبود، حتی تلفنِ همراهش ! 
کریس : شاید اگه دزدیده باشتش افتاده باشه از دستش 
چانیول : آفرین اما 
بکهیون : کسی که پیداش کرده یکی از دوستاش بوده و تایید کرده که اون زمان توی باشگاه بوده و تمرین میکرده 
چانیول لبخندی زد : خوشم میاد ازت آفرین زود میفهمی 
بکهیون : مثلِ تو احمق نیستم که بشینم آنالیز کنم جسدُ 
چانیول به آرومی چهارزانو روی زمین نشست 
چانیول : منم آنالیز نکردم تا رسیدم دوستش با گریه مثلِ فرفره توضیح داد
بکهیون رو به روش نشست : خوبه چون اگه به تو بود عقلت نمیرسید ! 
چانیول با لبخند به بکهیون نگاه کرد و بعدش سمتِ کریس برگشت 
چانیول : کمداشون ته سالن پشتِ دیواره ! تمومِ وسایلش اونجا بود ، لباس و گوشیش توی کمدش بود پس همینجا بوده و لباسش عوض شده 
و به سوهو نگاه کرد
چانیول : چیزی نداری بگی ... انیشتین ؟! 
سوهو شونشُ بالا داد و نگاهی به جسد کرد
لبشُ بینِ دندوناش گرفت : خب شواهد نشون میده توی کارش وارده 
و قدمی عقب برداشت و نگاهی به کلِ سالن کرد 
سوهو : بخاطرِ حفظِ ایمنی یا همون حفظِ حریمِ شخصی فقط بیرونِ در دوربین گذاشته شده و بخاطرِ اعتراضِ خانواده ها دوربین های داخلِ سالن برداشته شده 
لباشُ تر کرد : که متاسفانه دوربینای بیرونی نقطه های کورِ زیادی دارن
چانیول به تایید پلکی زد و سرشُ تکون داد : درسته
و نگاهشُ دوباره سمتِ بکهیون چرخوند ! 
از شروعِ صحبتِ سوهو حواسش به پسری که جلوش نشسته بود و به جسد نگاه میکرد ، بود
ردِ نگاهِ بکهیون رو دنبال کرد 
به برش گلوی دختر خیره شده بود   
چانیول آروم زمزمه کرد : عرضِ 2 سانت و عمقِ 3 سانت ! 
بکهیون پوکر سمتش برگشت : دقیقا از کجا میدونی ؟! 
چانیول خط کشِ تا شوی کوچیکِ توی جیبشُ بیرون کشید 
و در حالی که با لبخندِ احمقانش به بکهیون خیره بود
زمزمه کرد : اینُ کردم توش
لبخندشُ پر رنگ تر کرد : تو ترومای گلوش منظورمه  
روی زانوش بلند شد و جلو رفت 
چانیول : گفتم که ... خط کش بوی الکل گرفت 
دوباره خط کش باریکُ توی زخم فرو کرد
چانیول : سه سانت 
بیرون کشید و خط کشُ روی عرض زخم گذاشت 
چانیول : دو سانت
و چشمکی به بکهیون زد که باعث شد بکهیون با اخم روش رو برگردونه  
به نیم رخِ بکهیون خیره موند 
نیشخندی زد " هم مغروره هم باهوش ! " 
سوهو کنارِ چانیول وایستاد و کمی روی جنازه خم شد 
سوهو: وسواس داره ! وسواسِ فکری و 
سرشُ کج کرد : وسواسِ احتکار ! 
کریس : فقط وسواسی ؟! 
سوهو سرشُ تکون داد : نه ... مشخصا نه فقط وسواسی !
شونشُ بالا داد : این همه آدمِ وسواسی توی دنیا وجود داره 
به چشمای کریس خیره شد : ولی مگه همشون قتل میکنن ؟! 
نگاهشُ توی چشمای سوهو چرخوند : نه
چانیول : اون تنها یه وسواسی نیست ! 
به جسد خیره شد : یه روانیِ که عاشقِ اینه بشینه لحظه ی مرگُ تماشا کنه 
از جاش بلند شد : با یه وسواسیِ روانی طرفیم ! 
سوهو: درسته ! قاتلی که وسواس داره 
و بدونِ توجه به نگاهای خیره ی کریس روی خودش سمتِ جسد رفت تا دوباره بررسیش کنه 
_______________
بکهیون پرونده رو توی دستش جابجا کرد و به چانیول نگاه کرد 
کتِ چرمِ مشکی رنگ با تیشرتِ سفیدی که زیرش پوشیده بود و شلوار جینی که پاش بود جذابیتش رو چند برابر میکرد 
و استایلِ وایستادنش که دستاشُ توی جیباش برده بود و با اخم به وردیِ باشگاه نگاه میکرد باعث میشد کششِ خاصی رو سمتِ خودش ایجاد کنه 
و بکهیون متاسف بود از اینکه باید توی ذهنش اعتراف کنه این مردِ رو به روش 2 ویژگی اصلی که جذابیت و هوش بودن رو داره
نفسی کشید و بیشتر به چانیول نزدیک شد 
بکهیون : میای پایگاه ؟! 
با صدای بکهیون سرشُ کج کرد و بهش نگاه کرد 
چانیول : آره 
نگاهشُ چرخوند وبه برانکاردی که جسد دخترکُ حمل میکرد خیره شد
نفسِ عمیقی کشید و سرشُ پایین انداخت : میام 
خیره نگاهِ چانیول کرد : فقط این پرونده ؟
سرشُ کج کرد و به بکهیون خیره شد : در موردِ حرفت هنوز تصمیمی نگرفتم 
شونشُ بالا داد : پس آره 
پلکِ آرومی زد : فعلا فقط برای این پرونده میام
و برگشت و سمتِ ماشینش رفت : تو پایگاه میبینمت
بکهیون : میبینمت !  
به رفتنِ چان خیره شد و آروم زمزمه کرد : اما من از الان بهت خوش آمد میگم
نیشخند زد : پارک چانیول ! 
_________________
هونگ هو کتش رو در آورد و روی صندلی انداخت : خب
نگاهشُ چرخوند : توضیح بدین !  
پرونده رو ، روی میز انداخت و میزُ دور زد 
بکهیون : پارک ته هی ! 18 ساله ! دانش آموزِ دبیرستانِ هنر و و باشگاهِ بالرین ! توی سالنِ باله به قتل رسیده ! یه خواهر و دوتا برادر داره ! 
هونگ هو : خانوادش کجان ؟! 
چانیول : توی پاسگاه  
نگاهِ همشون سمتِ چانیول که جلوی ورودی وایستاده بود برگشت
سرشُ تکون داد : البته ساکنِ سئولن  برای قتلِ دخترشون توی پاسگاهن ! 
پله هارو دوتا یکی پایین رفت  
چانیول : هیچ حدسی هم راجبِ قاتلِ دخترشون ندارن !
پرونده ی مشکی توی دستشُ روی میز گذاشت : با برادرِ بزرگش صمیمی بوده اون میگه با هیچکس بد نبوده !
لباشُ تر کرد : یعنی کلا دخترِ اجتماعی نبوده !
کنار و گوشه ی ابروش رو با انگشتِ اشاره خاروند : افسردگی داشته
دستاشُ باز کرد : بخاطرِ همین کلا با کسی کاری نداشته که کسی بخواد باهاش دشمنی داشته باشه یا حتی دوستش باشه
سرشُ تکون داد : کلاسِ باله رو هم به اجبارِ برادرش ثبتِ نام کرده چون داداشش میگه میدونسته علاقه داشته و واقعا داشته ! مربیش از کارش واقعا راضی بوده و بخاطرِ کارِ خوبش تازه اعتماد به نفس گرفته بوده و با بچه های کلاس ارتباط برقرار میکرده اما هنوز در حدی نبوده که بخواد دشمن یا صمیمی بشه باهاشون 
بکهیون شونشُ بالا داد : اینطوری هیچی نداریم ازش که
کریس : سخت شد ! 
چانیول سرشُ تکون داد اما کریس صدای آرومِ سوهو کنارِ گوششُ شنید 
سوهو: تنهایی فکر کردی سخت شد کریس وو ؟! 
نگاهی به سوهو کرد : چی ؟! 
نگاهشُ روی صورتِ پوکر و دستای بهم گره شده ی سوهو چرخوند 
سوهو : هیچی نابغه ! 
وقتی سوهو نگاهش رو گرفت تصمیم نگرفت تا برگرده و نگاهش نکنه
موهای قهوه ای رنگِ سوهو بخاطرِ چنگ شدن بینِ انگشتاش حسابی بهم ریخته بود و وقتی کتِ چرمشُ در آورده بود متوجه نشده بود که گوشه ی تیشرتِ سفید رنگش کنار رفته و ترقوه ی جذابشُ به نمایشِ چشمای کریس گذاشته 
با خوردنِ دستی به پهلوش به خودش  اومد و طرفِ دیگش رو نگاه کرد 
بکهیون چشم غره ای بهش رفت و نگاهشُ به چانیول داد
بکهیون : اما مطمئنن باید یه ارتباطی باشه ! 
چانیول با نیشخند نگاهشُ از کریس گرفت 
سمتِ میزِ بکهیون رفت : آره مثلا جفت شیش تاس آورده 
خودشُ بالا کشید و رو به روی بک روی میزش نشست
چانیول : زده خرخره ی دختره رو جوییده ! 

• Criminal Minds 🩸Where stories live. Discover now