╒══════════════════════════╕
⤳ Season 10 ∗ EPISODE 3
⤳ Name: Over
⤳ Full 130
╘══════════════════════════╛وارد راهرو شد و صدای کفشهاش با برخورد به دیوار ها بازتاب میشد و سمت خودش برمیگشت. نگاهی به شماره واحد که بالای در نصب شده بود انداخت و مقابلش ایستاد. دستهاش رو از جیبش بیرون آورد و چشمهاش رو، روی محیط اطرافش چرخوند.
با تماسی که قبل اومدن به اینجا، با بکهیون داشت، مطمئن شده بود که نیهان هنوز چیزی نمیدونه و این کار رو براش سختتر میکرد. نفس عمیقی کشید و زنگ نصب شده روی دیوار، کنار در رو فشرد.چند دقیقه منتظر موند و بعدش در به آرومی باز شد تونست چهره خوابآلود دختر رو ببینه. ابروهاش بالا رفت و نگاهی به ساعت مچیاش انداخت؛ عقربه رو، روی ساعت 5 بود. لعنتی به خودش فرستاد و دستش رو مشت کرد.
نگاه خمار از خوابش کمی روی فرد جلوی در چرخید: یوجین
انگشتهاش رو، روی چشمهاش کشید تا چسبندگی حاصل از خواب پلکهاش رو کم کنه و از طرف دیگه مطمئن بشه که داره درست میبینه.نیهان: چیشده؟
شونهش رو بالا داد، سعی کرد فقط کمی نقش بازی کنه و به خودش برای کنار اومدن با این دختر، زمان بده.
یوجین: یکم حالم خوب نبود، نمیتونستم تا خونه برم.
دستش رو تا نزدیکی صورتش بالا برد و با انگشت شست به پشت سرش اشاره کرد: بار سر خیابون بودم، میتونم اینجا بمونم چند ساعت تا بهتر بشم؟
دختر آهی کشید و سر تکون داد: حتما بیا تو.
کنار رفت و اجازه داد تا یوجین تا داخل خونه بره و پشت سرش در رو بست؛ تا سالن همراهیش کرد و خودش گیج سر جاش ایستاد. مغزش هنوز خواب بود و نمیدونست که باید چیکار کنه. نگاهش رو اطراف چرخوند و با دیدن در دستشویی توی راهروی کوچیک چند بار پلک زد و قدمهای بلندش رو سمتش برداشت.یوجین اما ایستاده سرجاش، دستاش رو توی جیبهاش برد و با کمی کج کردن بالا تنهش به کفشهای چفت شده کنار در نگاهی انداخت. صدای شیر آب، بخاطر در نیمه باز توالت نشون میداد هنوز دختر درگیر شستن صورتشه و این بهش تایم داد تا به ریز جزئیاتی که میخواست توجه کنه.بعد از برداشتن حوله و بستن در پشت سرش توی سالن برگشت و نگاه یوجین حرکاتش رو دنبال کرد.
نیهان: اگر میخوای بخوابی میتونی بری توی اتاق.
و حولهی نیمه مرطوب شده رو، به دستگیرهی مخصوص آویزون کرد و سمت دختری که هنوز پالتوش تنش بود قدم برداشت.
سر تکون داد: نه خوابم نمیاد.
با دست به کاناپه بزرگ وسط سالن خونهی کوچیک دختر اشاره کرد: اگر مشکلی نداشته باشه فعلا همین جا میمونم.
STAI LEGGENDO
• Criminal Minds 🩸
Fanfiction🍁 Criminal Minds 🌓 🍁 Romance • Action • Crime • Mystery • Detective • Smut • Happy end ✨ 🍁 Chanbaek • Krisho 🍁 Writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 🍁 Editor: Luira ( Eli ) توضیح ♦️✨ چانبک و کریسهو! مرکزِ جرم شناسیِ کره جنوبی؛ NCI !! چهار مامور و دو را...