Season 8 E 13

1K 385 123
                                    

⬐━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬎

⤳ season 8 ∗ EPISODE 13

⤳ Name : Devilish life

⤳ Full 108

⬑━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬏

سهون : شاید خواسته بهم بزنید ولی تو تا ابد براش بکهیون میمونی

خیره شد به مایع قهوه رنگ توی ماگ : تو میدونی دلایلش چیه نه؟

سهون : آره

بکهیون : و هر چقدر هم اصرار کنم بهم نمیگی آره؟

سهون : آره

بکهیون : چرا؟

کمی از قهوه ش مزه کرد : چون چانیول میخواد مراقبت باشه!

پسر کوچیکتر سرش رو به عقب خم و چشمش رو بست : فکر میکنی من نمیخوام که مراقبش باشم؟ یعنی تو این رابطه فقط اونه که میخواد مراقب پارتنرش باشه؟

سهون مابین حرفش رفت : اگر نخوای مراقبش باشی جای تعجبه برام! ولی تو نمیدونی ما چه چیزایی رو از سر گذروندیم ، با چه آدمایی رو به رو شدیم و چیکار ها کردیم که زنده بمونیم و ماموریت هامون رو به آخر برسونیم

کمی از قهوه ش مزه کرد و با بستن چشماش اجازه داد تا تلخی مایع قهوه ای رنگ کمی حس خوب به وجودش تزریق کنه

نگاهش رو سمت بکهیونی که به سقف خیره بود برگردوند

سهون : مطمئنم اون جعبه ی کارتونیه توی خونه ی چانیول رو دیدی

سر تکون داد : دیدم

سهون : داخل جعبه رو چی؟ وسایل داخلش رو هم دیدی نه؟

سر تکون داد : همه ش رو !

نفس عمیقی کشید : تموم اونا وسایلی هستن که از جنگامون چانیول به یادگاری برداشته! از هرباری که تا لبه ی پرتگاه مرگ رفتیم و زنده برگشتیم! اونا همشون شدن یه یادگاری از روزای سختی که با جون کندن تمومشون کردیم!

لباش رو تر کرد : پس بهش حق بده که نگرانت باشه ... بخواد که مراقبت باشه ؛ دلایل خودش رو داره که منطقی و چه بی منطق من بهش حق میدم!

لبخند تلخی زد : باورت نمیشه ولی اگر میتونست همه ی ما ها رو پشت سرش میذاشت و خودش تمام کارها رو میکرد ولی نمیتونه! چون ما ال امیم باید باشیم ولی تو رو میتونه بخاطر خودت کنارت بذاره پس این کار رو کرد

هومی کرد ؛ خودش هم مطمئن بود همینطوره

مطمئن بود چیزی هست و احساسش میکرد

چند دقیقه توی سکوت گذروند و بلاخره حرفی که توی ذهنش بود رو به زبون آورد

دست روی پیشونیش کشید : بچه ها در مورد من فهمیدن نه؟

سر تکون داد : نمیدونم ... هنوز نمیدونم که چیزی فهمیدن یا نه

خندید : فکر کنم الان دیگه به چشمشون بعنوان یه خیانتکار به حساب میام و دیگه قرار نیست به دید قبلی من رو ببینن

• Criminal Minds 🩸Where stories live. Discover now