Season 8 E 8

1.1K 426 126
                                    

⬐━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬎

⤳ season 8 ∗ EPISODE 8

⤳ Name : Devilish life

⤳ Full 103

⬑━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬏

مقابل پدر و مادرش ایستاد و نگاهی به چانیولی که کمی عقب تر مشغول حرف زدن با یوجین بود انداخت؛ اخم روی چهره ش نشون نمیداد از این دادگاه راضیه ولی بکهیون به خوبی میدونست دوست پسرش واقعا از اتفاق افتاده خوشحاله، رای صادره اعدام برای سناتور دقیقا همون چیزی بود که میخواستن

با صدای نازک و زنانه مادرش به خودش اومد : بکهیون

نگاهش رو بهش داد : بله

کمی بیشتر به پسرش نزدیک شد و دستش رو گرفت : الان ... این رای دادگاه که براش صادر شد رای خوبی بود؟

سر تکون داد : اره خوب بود

با دیدن چانیولی که سمتشون میومد دوباره نگاهش رو به مادرش داد

پدرش اروم زمزمه کرد : مطمئنی که این ... رای خوب بود؟

چانیول : مشکلی نیست

نگاه همشون سمت پسر قد بلند با چشمای سرخش برگشت

چانیول : دادگاه و رای ای که داده شد همون چیزای بود که انتظارشون رو داشتیم و میخواستیم ... پس خوب بودن

نگاه زن روی دو پسر ایستاده مقابلش چرخید

چشمای چانیول عصبی و ناراحت بود اما حرفش چیز دیگه ای بود و این باعث میشد فکر کنه چیزی این وسط درست نیست

چشم ریز کرد : پس ... فکر میکنم که ... این دادگاه اون دادگاه اصلی نبود و خودتون قراره کار خودتون رو بکنید

نگاهی به همسرش انداخت و دوباره به پسرش و چانیول نگاه کرد : درسته؟

اقای بیون ابروهاش رو بالا داد : واقعا؟

و هردوشون منتظر خیره موندن به دو پسر جوون تا جوابشون رو بگیرن اما سکوت بکهیون و چانیول باعث شد خانم بیون اروم بخنده و همسرش صورتش رو جمع کنه ؛ قبول کردن واقعیت اینکه قرار نیست جوابی بگیرن برای مرد مسن کمی سخت بود

خانم بیون : فکر کنم بازم قرار نیست جواب بگیرم

همسرش سر تکون داد : فکر نمیکردم یک روزی بیاد و منی که کارم رو برای کسی توضیح نمیدادم یا سوال مهم کسی رو جواب نمیدادم این بلا سرم بیاد

خانم بیون اما خندید : این دقیقا چیزیه که من بهش عادت کردم! اول بابام بعد همسرم و حالا

نگاهش رو ، روی بکهیون و چانیول چرخوند : پسرام

نگاه چانیول برای چند ثانیه ای روش خیره موند و بعدش سر پایین انداخت

لبخند محوش از نگاه سه نفری که همراهش بودن دور نموند

• Criminal Minds 🩸Onde histórias criam vida. Descubra agora