⬐━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬎
⤳ season 7 ∗ EPISODE 20
⤳ Name : Sick Mind
⤳ Full 87
⬑━━━━━⋆✵⋆━━━━━⬏
ن
گاه بکهیون سمت زنی که دور خودش ملافه پیچیده بود برگشت
بکهیون : میتونید لباس بپوشید مشکلی باهاش نداریم
دونگ سان در حالی که سعی میکرد با گاز گرفتن لب هاش جلوی خنده ش رو بگیره سر برگردوند
بکهیون نگاه با خنده ای بهش کرد و با پاهاش شلواری که گوشه ی اتاق افتاده بود رو سمت مرد پرت کردبکهیون : بپوش لباستو که اصلا از دیدنت لذت نمیبریم
مرد تکونی خورد ؛ درد بیضه هاش کم کم داشت محو میشد و همین کمک کرد تا از جا بلند بشه و تنها شلوارش رو بپوشه
نگاهی به بکهیون کرد : اگر همه چیز رو بگم ولم میکنید؟
دست به سینه شد : مشخصا ... نه! باهامون میای
مرد با مکث کوتاهی نگاهش رو از بکهیون گرفت و به زنی که سعی در تلاش برای لباس پوشیدن داشت نگاه کرد
سرفه ی کوتاهی کرد و سمت دو مرد دست به سینه ایستاده مقابلش برگشتبه چشمای مرد کوتاه تر خیره شد : فکر کنم نمیدونی با کی داری حرف میزنی ، من هیچی ندارم به شما بگم
چشمای بکهیون ریز شد و دونگ سان نفس کلافه ای کشید
دونگ سان : محض رضای خدا ، میذاشتی کوتاه ترین اعتراف تاریخ باشه
چشمای عصبیش سمت مرد برگشت و باعث شد سرجاش تکونی بخورهدونگ سان : دلت میخواد ازت اعتراف گرفته بشه؟
مرد آروم و ترسیده زمزمه کرد : من ... چیزی ندارم بهتون بگم
بکهیون : اوکی
دستبندی که توی کیف کوچیک کمربندش بود رو در آورد و سمتش رفت
بکهیون : باهامون میای اونوقت میبینم حرفی داری بزنی یا نه
دست بند رو به دستاش زد و با گرفتن زنجیر بین دو حلقه ی قفل شده دور مچ، محکم کشیدش و مجبور به بلند شدنش کرد
هلش داد تا جلوتر ازش حرکت کنه و از کانکس بیرون بره
دونگ سان اما در حالی که هنوز حالت چشماش عصبی بود با دستایی که توی جیبش جا داشت سمت زن برگشتدونگ سان : پوشیدین؟
زن سر تکون داد
دونگ سان : خوبه
با دست به سمت در اشاره کرد : پس اگر مشکلی نداره بفرمایید که وقت نداریم هدر بدیم
زن در حالی که کیفش رو توی بغل گرفته بود با قدمای نامطمئن جلوتر از دونگ سان حرکت کرد
YOU ARE READING
• Criminal Minds 🩸
Fanfiction🍁 Criminal Minds 🌓 🍁 Romance • Action • Crime • Mystery • Detective • Smut • Happy end ✨ 🍁 Chanbaek • Krisho 🍁 Writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 🍁 Editor: Luira ( Eli ) توضیح ♦️✨ چانبک و کریسهو! مرکزِ جرم شناسیِ کره جنوبی؛ NCI !! چهار مامور و دو را...