و سریع یه چیزی روی کله ام گذاشت.

-:این دیگ چی... کلاه گیسسسس؟؟؟ اونم بلوندددد فرفرییی؟؟؟

لویی:هیس زود باش اینو بپوش الان پلیسا میان.و یه کت بلند و یه دامن گل گلی روی شونم انداخت

-:اما این زنونه اسسسسس

لویی:به من چه تو نزدیک مغازه لباس زنونه ایستاده بودی.

سریع پوشیدم و لویی یه عینک صورتی روی چشمام گذاشت و دستمو سمت خروجی پاساژ کشید

اه چقد راه رفتن با این دامن درازا سختهههه دخترا چجوری اینارو میپوشن؟

اونجا پلیسا ایستاده بودن و همه رو میگشتن و همون دختره ک جیغ زد هم اونجا بود و تک تک چهره هارو نگاه میکرد

-:خب حالا چجوری رد شیممم؟؟

لویی:دستتو بده و سرتو بنداز پایین

پلیس:گفتی چهرش چجوریه؟؟

دختره:صد بار گفتم موهای مشکی تقریبا کوتاه ابرو مشکی پرپشت و یه کت مشکی که پشتش دیک کشیده

لویی:ببخشید جناب میشه من و دوس دخترم رد شیم؟؟ داره دیرمون میشه

لویی خطاب به پلیس گفت .

خوبه لویی خودشو قابل دیدن کرده لااقل وسط این همهمه تنها نیستم

پلیس :باید از توی ایکس ریل رد شین

لویی:باشه اقدسسس برو توی دستگاه

گیج نگاش کردم که با یه پوزخند گفت برو دیگه. لعنتی اقدس به من بووود؟؟

با اکراه از توی ایکس ریل رد شدم و برای لویی دماغمو چین دادم

پلیس :چرا زیر دامنت شلوار پوشیدی؟

لویی: دوس دخترم بد سلیقس به توچه. به ناموس مردمم کار داری؟؟؟مفسد فی العرض

صدامو نازک کردم و گفتم:ارههه دیکیره جونم راست میگه چشمت دنبال کون ناموس خودت باشه انگل جامعه

لویی:وقتی پلیسامون اینجوری باشن وای به حال جامعه ای مردممممم این پلیس هیزوووو ببینین که چجوری توی روز روشن به زیر دامن دوس دخترم کار دارهههه

پلیس:ببخشید جناب اشتباه کردم شماهم از توی ایکس ریل رد شین

لویی سریع رد شد و اومد دستمو گرفت

به سختی سعی میکردم خندمو کنترل کنم اروم اروم از جلوی دیدشون خارج شدیم و توی اولین کوچه پیچیدیم و جفتمون پوکیدیم از خندههههه

لوییی:واااااایییییی پاچیدمممممم

-:. وای قیافه پلیسه رو دیدی؟؟؟بدبخت گرخیده بودددد

لویی:فقط قیافه دختره پشت سریمونننن

صدامو به مسخره نازک کردم و گفتم:اوووو دیکیره خان تو باز چشم چرونی کردی؟؟؟

12 (l.s)(z.m) -Complete-Where stories live. Discover now