●16

4K 825 548
                                    

⚠️تمام کامنت های این پارتو رایان جواب میده⚠️
هرچی خواسین ازش بپرسین😂

چیزی که الان جلوی چشممه رو حتی توی خواب هم نمیدیدم بچه های کلاسمون ک همیشه با چهره خندون میدیدمشون الان همشون با قیافه های داغون لباسای پاره صورتای سیاه و خونی هرکدوم یه گوشه حیاط افتادن و چند تا دکتر بیشنشون میگردن و کسایی ک حالشون بدتره رو توی امبولانس میذارن.

دنبال تام گشتم و توی ذهنم فقط دعا میکردم حالش خوب باشه و جز اونایی ک با امبولانس بردنشون نباشه. بعد از کلی دویدن توی اخرین نقطه ی حیاط در حالی ک داشت با عمش یا همون مدیر دانشگاه حرف میزد پیداش کردم. و تا منو دید از سر جاش بلند شد و محکم خودشو توی بغلم انداخت.

تام:(هریییییی خیلی خوشحالم از کلاس اخراج شدییییییی.)
عمش:(تو باید اقای استایلز همخونه تام باشی درسته؟)
-:(اره خودمم و منظورت چیه ک خوشحالی من از کلاس اخراج شدم؟)جمله اخرمو رو به تام گفتم .
تام -:(انفجار و اتیش دقیقا از اخر کلاس جایی ک تو نشسته بودی شروع شد همه کسایی ک اخر کلاس نشسته بودن خیلی حالشون بدههه)
-:(منظورت چیه؟)

عمه:(نیم ساعت دیگه توی سالن اجتماعات باشین الان باید برم با پلیسا حرف بزنم. هری جان لطفا حواست به تام باشه .)
تام:(خودم حواسم به خودم هس عمه.... رایایی رفتش میتونی بیای بیرون.) تا بخوام درک کنم چی شد یهو رایان از پشت بوته های پشت سرمون پرید بیرون و محکم تام رو بغل کرد

-:(تو اونجا چ غلطی میکردی؟)
رایان:(منتظر بودم عمه خانم بره بیام پیش دوسپرم و در ضمن به تو هیچ ربطی نداره عن آقا.)چشمامو چرخوندم. هیچ وقت تکرار میکنم هیچچچچچچ وقتتتتت نتونسم رابطه ی این دوتارو درک کنم. اگه دوسش داری بهش خیانت نکن اگه دوسش نداری اینجوری نگرانش نشو اه روزی ک رایان آدم شه من اسم خودمو عوض میکنم.

-:(آخخخخخخخخخخ) با سقوط یه جسم سنگین روی سرم روی زمین افتادم . اه چرا امروز همه خودشونو میندازن رو من...-:(نایللل؟؟!گریه میکنی؟؟)
نایل:(هیی-گریه- خیلی-گریه- نگ-گریه- تامممم-گریه- آتیششش-گریه- هعیییی)
زین:(میگه هری و تام ما خیلی نگرانتون شدیم وقتی خبرو شنیدیم نمیدونسیم چجوری تا اینجا بیایم خیلی خوشحالیم جفتتون سالمیننننننن.)زین در حالی ک بهمون نزدیک میشد گفت

نایل در حالی ک سعی میکرد جلوی اشکاشو بگیره با گریه گفت:(حال همکلاسی هاتون -هق هق-خیلی بده شما چجوری طوریتون نشده-هق هق-مخصوصا تو هری حتی سیاه هم نشدی.)
زین:(اره هری باید همه چیو کلمه به کلمه تعریف کنی.)

سوفیا:(استایلزززززززز)با شنیدن صدای زشتش موهای تنم سیخ شد.رومو از نایل گرفتم و بهش نگاه کردم گوشه دامنش پاره شده بود و بازوهاش زخمی شده بود . لعنتی هر جاکه سوفیا باشه یعنی دردسر هم همونجاس.

12 (l.s)(z.m) -Complete-On viuen les histories. Descobreix ara