لیام:واتدفاک؟لویی اینا رو از کدوم دیونه حشرزده خونه ای پیدا کردی؟

لویی بی توجه به سوالش به قربون صدقه رفتن لیام با چشماش ادامه داد و گفت:واااااای لیلی وقتایی که رو کول من سوار میشدی فکرشو میکردی یه روز ازم بزرگ تر شیییییییی
راسی موهای فرفری گوگولیتو چکار کردی؟؟؟؟؟؟نمیگی من دلم واسه کشیدنشون تنگ میشه؟

لیام:حالا که یکی ازون حشرزده هایی که همراته موهاش فره برو موهای اونو بکش

وقتی لویی با یه نیشخند شیطانی بهم زل زد گفتم:جرعت داری بهم نزدیک شو

لیام: گیرم که نزدیک شه...دربرابر داداشم چی کار میخوای بکنی شلغم؟

-:م..من میتونم.... بزنمش... اره میگیرم میزنمش

نایل:هری همین الان دیدی که دست لیام ازش رد شد
-:چی؟اما من که توی خونه کلی لمسش کرده بودم اون حتی منو بو... هیچی ولش کن مهم اینه که دست من ازش رد نمیشه پس من میتونم بزنمش.

زین:چی کجاشو لمس کر...ولش کن نمیخوام بدونم... اخه چرا باید لمسش کرده باشی؟

لویی:اوه هری تو چقد باهوشی از کجا فهمیدی که فقط تو میتونی لمسم کنی و بقیه ازم رد میشن؟
با یه تعجب فیک گفت و بعد با خنده از مبل بالا رفت و خودشو روی کول لیام انداخت و لیامم زیر روناشو گرفت تا نیوفته.

نایل:عههههه تو میتونی خودت انتخاب کنی کی لمست کنه کی نه... دیدنتم همینطوره؟ به خاطر همین اون روز خونه هری همسایه ندیدت ولی یه ساعت پیش جورج تونست ببینتت.

زین:وایسا.... تو میتونی خودتو واسه ماهم نامرعی کنی؟؟؟؟؟ پس به خاطر همین اون اطلاعاتا.... شت دیگه چی میدونی؟

لویی ته ریششو خاروند و یه ابروشو بالا انداخت:هممم مثلا اینکه هری چهار تا نیپل داره؟

-:واتدفاااااک اونارو از کجا دیدی

لویی یه نگاهه عاقل اند صفیحی بهم انداخت و گفت:خب هری حالا مثل یه گوسفند فرفری خوب بیا موهاتو تسلیم کن
-:نه...شایدم نتونم بزنمت.. اما کارای دیگه میتونم باهات بکنم
زین:مثلا چکار هری؟تو فقط یه خرمگس دست پا چلفتی هسی و اون یه روحه رووووح. یه روح با درجه ی ... عه درجشو نپرسیدیم

لیام:میشه اینقد این کلمه پشم فر کن رو تکرار نکنین؟ منظورت از درجه چیه؟مگه داداشم ماکروفره؟

زین:درجشونو یه تتو ساعت مانند روی کمرشون نشون میده و همینجور که تام قبلا گفت عقربه ساعت هر عددیو که نشون بده میشه درجه روح و هرچی عقربه بیشتر بره جلو از صفر تا همون عدد سیاه میشن و هرچی ساعت سیاه تر باشه نشون میده روح خبیث تر و وقتی زنده بوده ادم بد تری بوده.
بهترین حالت هم صفر یا همون دوازده هس که ساعته سفید سفیده و نشون میده طرف وقتی زنده بوده آدم خیلی خوبی بوده.

-:شرط میبندم رایان کمتر از ۱۰ گیرش نمیاد

نایل:نمیدونستم خودت اسوه معصومیتی و مریم مقدس رو گذاشتی تو جیبت.

لیام یکی دیگه ازون نگاه ترسناکاش بهمون انداخت و گفت:اینقد رو اعصاب من و داداش راه نرین نکنه دلتون کشیده از پنجره آویزون شین؟حیف نونا.

و اروم تر خطاب به لویی که سعی میکرد مث کوالا از شونه های لیام بیاد پایین ادامه داد:لولو درجه سانتی گراد تو یا همونی که اون خفاش گفت چنده؟البته من که میدونم داداشم سفید سفیده فقط محض اینکه اونا دست از سرمون بردارن.

لویی از شونه های لیام پایین اومد و خودشو پرت کرد رو مبل و در حالی یه خلال دندون که نمیدونم از کحا پیدا کرده بود رو لای دندوناش میکشید.

گفت:۱۲

___________________________________________

دلیل اسم فف معلوم شد
سوال دیگ ای؟؟؟

پارت بعد بازی بذارم؟

TOOVIC
●_●

12 (l.s)(z.m) -Complete-Where stories live. Discover now