[ووت یادت نره♡]
.
.
.
.لیوان اب قندی که طرفش گرفته شد و با چشمای لرزون نگاه کرد... و با دستای خشک شدش، به زور از جیمین گرفت و زیر لب تشکر کوتاهی کرد...
جیمین که هنوز تعجب کرده بود، با همون نگاه متعجب و گیجش فقط سری تکون داد و از جلوش کنار رفت...
روی مبل تکی نشست و نگاهش و به اون سه نفر دوخت....چرا اینقدر عجیبن؟
چرا عجیب رفتار میکنن؟
اینجا...
چه خبره؟جو بینشون سنگین و خشک بود...طوری که جیمین حس میکرد الانه از سنگینیش خودش به سرفه بیفته...
هیچکس حرفی نمیزد و دختر امگا جلوی اون دونفر نشسته و سرش و پایین و نگاهش و به انگشت هاش دوخته بود...
انگار حالا حالاها دلش نمیخواست حرفی بزنه...
خواستار صحبت نبود و میدونست الان ممکنه چه حرفی پیش بیاد...
چیزی که سال ها ازش فرار میکرد...اه لعنت...
حس میکرد نگاه هاش مثل خار تو قلبش فرو میرن...
سنگین و نفس بُر بود...-پس...همسر جئون جونگکوک تویی...
با حرفی که عادی و با لحن عادی تر شروع شده بود...تنش خشک و نگاهش و به سرعت بالا اومد و به چشم هاش میخ شد.
اوکی ولی...چشم هاش چقدر فرق کردن...
یا...
تیلور دیگه نمیتونه اون چشم های زیبا و فوق العاده رو ببینه...بیاین صادق باشیم...
تیلور دیگه عشقی نسبت به پسر روبروش نداشت ولی هنوز که هنوزه با دیدنش دست و پاش و گم و نفسش میگرفت...شاید...شاید بخاطر اون اعتراف مسخره تو روز اخر دانشگاه بود که الان به شدت خجالت زده بود.
اب دهنش و قورت و لبخند زورکی زد...پس کجا رفت اون پرویی و نگاه با اعتماد بنفس دختر امگا؟
-ام...اره...دیگه باید ازدواج میکردم.
و دوباره لبخند فیکی زد...
جین سرش و تکون داد و بازم خیلی عادی و ریلکس بود...اگه نمیشناختش فکر میکرد مثل برادرش همیشه یه نقاب سرد و جدی داره...
ولی اون الان واقعا همین بود-از اخرین روز دانشگاه تا الان ندیده بودمت...میشه ۷ سال درسته؟
اه نه..
اون روز و تداعی نکن...
اون روز برای تیلور هنوز که هنوزه کابوسه...ولی خب اون تیلور بود و بلد بود چطور بازی رو برگردونه و دور و بندازه دست خودش...
پس اخم محوی جایگزین لبخندش کرد: درسته، زیاد گذشته...از اون روز ازدواج نکردی درسته؟
زد تو خال...
انگار یهویی دختر سرکش برگشته و این باعث تعجب اون دوتا شد.چقدر تغیر مود سریعی بود.
حالا قشنگ تداعیش کن اقای کیم...
اعتراف مظلومانه ی دختر امگایی که عاشقت بود و تو با ظالمی و خنده ردش کردی و گفتی[شوخی نکن تیلی]
KAMU SEDANG MEMBACA
Whiskey[ویسکی]
PertualanganVkook/kookv [completed] 《صد بار بهت گفتم تو کابین خلبان نباید سیگار بکشی...حرف حساب حالیت نمیشه انگاری؟...بلند شو برو بیرون.》 《اه کیم...با این طرز نگاه کردنت فقط اون پایینیه که واست بلند میشه》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 《بیاین بریم تو دنیای میلیاردر...