PART 48

446 101 142
                                    


جيمين با لبخند در رو باز كرد و كنار رفت تا بچه ها وارد بشن.

كوكي با خوشحالي گفت:
هيونگ؟؟؟ هيونگ كجايي كه عشقت اومده

جيمين لبش رو با استرس گاز گرفت و منتظر به در اتاق يونگي چشم دوخت. نامجون فارغ از دنيا در حال حمل كردن ساك كوچيك جين بود.

يونگي بعد از چند دقيقه با تعجب از اتاق خارج شد با ديدن ٤ تا پسر گنده وسط هال قيافش توهم رفت.
-شما باز اينجا اتراق كردين؟

كوكي خنده ي خرگوشي كرد و گفت:
اين بار جيمين شخصا به پامون افتاد و از تك تكمون دعوت كرد تا بيايم و چراغ خونتون رو روشن كنيم.
مگه نه ته؟

ته لبخندي زد و بي توجه به كوكي گفت:
سلام هيونگ

يونگي سري به نشونه ي تاسف تكون داد و با همه دست داد. بعد از چند دقيقه همه پراكنده شدن و جيمين و يونگي تنها شدن.
جيمين با صداي آرومي گفت:
كار داشتي؟ مزاحمت كه نيستن؟

يونگي بدون اينكه با جيمين چشم تو چشم بشه زمزمه كرد:
نه مشكلي نيست.

و قبل از اينكه جيمين فرصت جواب دادن داشته باشه به طرف اشپزخونه رفت. جيمين آهي كشيد و به دنبالش وارد اشپزخونه شد.

+چيزي كم نداريم؟ ميخواي سفارش بدم؟

يونگي درحالي كه بطري آب رو از تو يخچال برميداشت گفت:
همه چي هست، ديروز خريد كردم.

و كمي از بطري سر كشيد كه ته وارد اشپزخونه شد و در حالي كه دستشو دور گردن جيمين مينداخت، كنارش ايستاد.

ته: گشنمه
غذا چي دارين؟

جيمين خنده اي كرد و گفت:
كوفت
ميخواي؟

ته دماغشو با اكراه جمع كرد و رو به يونگي گفت:
اين شعور مهمون داري نداره هيونگ
تو بگو غذا چي داريم؟

يونگي كه همچنان در برابر نگاه كردن به صورت جيمين مقاومت ميكرد، لبخند محوي زد و گفت:
چي ميخواين درست كنم؟

جيمين به سرعت ته رو از اشپزخونه بيرون كرد و با صداي بلند گفت:
هركي هرچي ميخواد خودش پاشه درست كنه! يونگي امروز استراحتههه پس مزاحمش نشيد.

يونگي لبخند بي جوني زد و همزمان با بقيه وارد هال شد. طبق معمول هركي سرگرم كار خودش شد، نامجون و كوكي پاي گيم نشستن، تهيونگ با گوشيش ور ميرفت و جين زير زيري درحال تشويق نامجون بود.
جيمين با كمي فاصله از يونگي كه سرگرم كتاب خوندن بود نشست.
از بعد از اتفاقي كه تو كابين حمام افتاده بود يونگي به وضوح ازش دوري ميكرد و اين موضوع جيمين رو به هم ريخته بود.
هرروز درحال مرور اتفاقات اخير بود تا علت دوري يونگي رو پيدا كنه اما هربار كمتر از دفعه ي قبل به نتيجه ميرسيد.

Unexpected Love |Yoonmin|Where stories live. Discover now