شوگا Stories

"تو نمیتونی با احساسات من بازی کنی جونگکوک، من ی اسباب بازی لنتی نیستم ک بازیتو کنی و بعد ولش کنی،فمیدی؟" " اوه فرشته، من هیچوقت نمیتونم ولت کنم" ...

کیم ناوت کچێکی جوان و نازدارو ناسکۆڵەیە مامۆستاکەی مین یۆنگی بەکاریئەهێنێت بۆ سێکس کردن و بەتاڵکردنەوەی ئارەزوەکانی لە کچێکی 18ساڵا ی زۆر شەرمن و هێمن ئەوکچە هێمنە ئەگۆ...

⚠️مـافـــی چـیـرۆکـەکـە دەگەڕێتەوە بۆ خۆم⚠️ . . . . . . . . . . . . . 'کچێک کە دایک و باوکی نیە لە لایەن کەسێکی دەوڵەمەندەوە هەڵدەگیرێتەوە' 'نێوانی دوو هاوڕێی گیانی بە...

BTS + کوک من تصمیم و گرفتم و میخوام‌ازت ... انگشت اشاره کوک که رو لباش نشست ساکت شد _ هیس خواهش میکنم جملتو تموم نکن ، جیمینا لطفا عذاب دادن منو تمومش کن حس میکنم با ا...

کاپل ها : یونمین - کوکوی - نامجین خلاصه : جیمین هر چند وقت یک بار به دیدن یونگی و خواهر برادرش میاد پیشش شون ولی چرا یه هیرپرید خرگوش با چند تا هیرپرید گربه انقدر صمیمی...

اولش به همین خشونت خالصی که نشونش میدادی علاقه مند شدم. تو برای عاشق موندن زیادی خشن بودی نهنگِ قاتل من؛ اما حتی اگه در آخر تیکه های پاره ای از گوشت و پوستم باقی بمونه،...

کاپل اصلی:کوکمین 🔞kookmin🔞 A little part of story: بلند شد، پاهاشو روی تخت دو طرف پسر گذاشتو روش خیمه زد چشمای جیمین از این حرکت تغییر سایز داد جیمین:کوک کوک هومی...

میا یه دختری که نمیتونه به راحتی باهمه ارتباط بگیره... دقیقا نقطه مقابل اون گین.... صمیمی ترین دوستش؛ که حالا با اسرار همون مجبور به رفتن یه مهمونی میشه که از اون به بعد...

"Prince " "شاهزاده " ***_***_*** 彼は黒い墓地に彼の興味を埋めます... در قبرستان سیاه تبار دفع می کند علایقش را ... ***_***_*** تا مغز و استخونش طعم درد رو چشیده بو...

یونگی ده سال پیش قید خونه و خانواده رو زد و با تنها داراییِ دختری که عاشقش بود به سئول اومد تا به آرزوهاش برسه . اما اتفاقات شخمی که این بین افتاد باعث شد این جدایی به د...

〔 #ShortStory , #Vkook , #Sirius 〕 ⇢ɴᴀᴍᴇ : Sirius ⇢ɢᴇɴʀᴇ : Romance, medical 〔کیم تهیونگ، فرد درستکار و سرشناسی تو کره که مدیر شرکتی برای واردات و صادرات خودرو هست. تهی...

-عشق همه اش درباره اعتماده. انقدر به طرف مقابل اعتماد پیدا می کنی که با وجود تمام علامت های خطری که دور و برش هست قلبتو دو دستی تقدیم اش می کنی چون مطمئنی بهش آسیب نمی ز...

فیکشن : زندگی اجباری نویسنده : خودم => کاپل : تهیونگ و هه جین ( دختر پسری ) خلاصه داستان : هه جین دختری یتیم که خانواده پولداری او را به سرپرستی میگیرند اوایل زندگ...

هەموو مرۆڤێک بە ئەزمونە جیاوازەکانی ژیاندا تێئەپەڕێت ، بەڵام ئەو خاڵە جیاوازی دروست ئەکات کە تۆ چۆن کاردانەوەت بۆی ئەبێت و ڕووبەڕووی ئەبیتەوە بەڵام ئەو شتەی کە نابێت هەر...

تو دنیایی که هوسوک هشت و یونگی ده سالشه.. و ما شاهد ده پارت از زندگی اونها هستیم. ---part of story--- -فاککککک هوسوک داد بلندی زد و از جاش بلند شد که بره بیرون ولی با با...

|در حال آپ| مونو ها کسایی هستن که دنیا رو خاکستری میبینن نمیشه بهشون گفت کور رنگ چون اونا با کسایی که کور رنگی دارن فرق میکنن!! اونا به فردی به اسم "پروب" نیاز...

"وقتی دلیلی برای عشق وجود داشته باشه، زمانی که دلیلمون از بین بره، عشق هم عوض میشه. هیونگ... من بدون دلیل دوست دارم..." شخصیت های اصلی: taehyung jungkook jimin...

وانشات‌های سپ با ژانر‌های مختلف *-*

بخاطر تو اینکارو کردم.... چطور تونستی؟.. آزادش کن.... کاری میکنم هر روز آرزوی مرگ بکنی... من دوست دارم... من دوست دارم با تمام وجودم.. با تک تک سلول های داخل بدنم... این...

"میشه روی کتونی‌هات نقاشی بکشم گربه‌ی خاکستری؟" Oneshot Couple : Sope Genre : Slice of life/angst