🎬56. سینما📽

Start from the beginning
                                    

زمزمه کردم:
_توی تاریکی کسی چیزی نمیبینه...
دسته صندلی بینمونو بالا زدم. دستمو داخل رون پاهاش کشیدم و از روی شلوار جین، عضوشو فشار دادم.
_آه...نکن! متوجه میشن!
_اگه تو سروصدا نکنی، کسی متوجه نمیشه!
لیسی به چونه‌اش زدم و ادامه دادم: هوسوکا... میدونی که چقدر میخوامت... نمیخوای بهم یکم حال بدی؟!
و باز لبمو آروم روی لبش کشیدم.
_نمیخوای خوش بگذرونیم؟ هومم؟ تا قبل از پایان فیلم، کارمون تموم شده هوسوکا...یه کوچولو!
و زبونمو بین لبش فشار دادم و روی دندونش کشیدم.
دستم هنوز روی شلوارش بود، عضوشو فشارش دادم و عقب کشیدم.
دستشو روی زیپ شلوارم گذاشت.
آروم پایین کشید، مدام اطرافشو چک می‌کرد که کسی نباشه! دیدن استرسش واقعا بامزه بود.
لبشو روی کلاهک دیکم کشید و آروم داخل دهنش فرستاد.
_آهه...
همینطور که مشغول عقب و جلو کردن دهنش بود، زن و مرد توی فیلم هم بالاخره داشتن به جای خوبی میرسیدند.
خوب که عضومو توی دهنش خیس کرد، سرشو روی دیکم نگه داشتم و چندین بار از پایین ضربه زدم توی دهنش تا ارضا شدم.
_آههه...آه...هوسوکا واقعا ساک زدنتو دوست دارم...
_یاااا! یواش‌تر!
دستمو پشت گردنش انداختم و به خودم نزدیکش کردم. لبشو لیس زدم؛ مزه کامم توی دهنم پخش شد.
_عزیزم حالا بریم برای مرحله بعد؟

_یاااا! دیوونه شدی؟!! تا همینجاشم نباید انجام میدادیم!
_هوسوکا... فقط یه ذره‌اس، قول میدم کسی نبینتت،  بازم نمیزاری؟!
چهره ی متعجبش حتی توی تاریکی سینما هم قابل تشخیص بود.
بوسه‌ای روی گونه‌اش گذاشتم؛
_نگفتی؟ بازم اجازه نمیدی؟
_یااا! بیا بریم خوابگاه! هرکاری میخوای اونجا انجام میدیم...
_اگه خودت نخواستی، منم دیگه چیزی نمیگم!
_معلومه که خودم نمیخوام! چرا باید بخوام اینجا باهام سکس کنی؟
_میتونم نوازشت کنم؟!یا اونم نمیزاری؟!
درحالیکه از کوکای توی دستش می‌نوشید، گفت: نوازش کردن خوبه!
_پس بشین توی بغلم اگه میخوای!
کمی مکث کرد، اما بعد درست روی پاهام نشست و سرگرم تماشای فیلم شد.
لبمو پشت گردنش کشیدم و آروم بوسیدمش، آهسته دستمو روی پاهاش گذاشتم.
_چان! حواسمو پرت نکن! ببین اصن نفهمیدم زنه چی شد!

درحالیکه لبمو به پوستش چسبونده بودم زمزمه کردم: زنه تهش قراره به فاک بره، مثل تو...
و دستمو توی باکسرش بردم و دیکشو گرفتم.
_یاااا! قرار شد انجامش ندیم!
_قرار شد نوازشت کنم.
_یااا! بعد اینهمه جا چرا باید دیکمو نوازش کنی؟!
_چون از همه جات بهتره...
و دستمو روی دیکش عقب و جلو کردم.
_من کاریت نمیکنم هوسوکا! خودت گفتی نمیخوای! بهم اعتماد نداری؟

Jhope pov:

گفته بود کاریم نداره اما میدونستم چه جونور هورنی و منحرفیه!
هرچی دستشو پس میزدم بازم یه جوری توی شلوارم برمی‌گشت! به جز عقب و جلو کردن انگشتش روی دیکم، کار دیگه‌ای نمیکرد اما همین خودش به تنهایی برای داغون کردن حالم کافی بود!
عضوم توی دستش هارد شده بود و مطمئن بودم متوجه شده، اما ازش بعید بود که چیزی نمی‌گفت!

🫂Encounter✨️KookVWhere stories live. Discover now