Chan pov:
بعد از غذا رو به همه کردم و گفتم: من یه نقشه دارم! هرچند نمیدونم به درد بخوره یا نه!
یونگی سری تکون داد و گفت: بگو! اگه جاییش مشکل داشت اصلاحش میکنم.
روی تابلوی وایت بورد که گوشه کافهتریا افتاده بود، عکس چند نفر رو چسبوندم.
اولی دلال اسلحه، که اولین بار با جونگکوک جلوی کلاب دیدیمش، دومی رئیس باند خاکستر که داس توی پاهاش بود و سومی صاحب کلاب کارپهدیم که عاشق خلافهای پولساز بود. به عکسها اشاره کردم و گفتم: من از طریق سایتهای کازینویی که برای کارپهدیم پولشویی میکنن، فهمیدم قراره یه مسابقه قمار برگزار بشه، واسه پوکربازا، که البته یه پوششه، چون همون روز قراره یه محموله جدید معامله بشه! مطمئنم اسلحه هم داخلش هست، چون آنبوهیون پیشاپیش برای اون روز و روز بعدش، مرخصی گرفته!یونگی نیشخند زد و گفت: به چه دلیل؟
_ظاهرا مادرش مریضه!
یونگی رو به جیمین گفت: عه؟! عجیبه که پرستار نمیخواد!جیمین چش غرّهای بهش رفت و منم سرمو با تاسف تکون دادم.
_خب! داشتم میگفتم! ما فقط باید بدونیم محمولهها کجاست، و اینطوری لحظهای که آنبوهیون میره بگیرتشون یا هرچی، مچشو میگیریم و گیرش میندازیم!نامجون همچنان که دست به سینه به لبه کانتر تکیه داده بود، گفت: خب؟ تا اینجا که خوبه! من میتونم سراغ آدمایی برم که ردهبالاترن، و زبونمو میفهمن! اگه بتونم متقاعدشون کنم، بهمون اجازه عملیات مخفیانه میدن و پشتیبانیمون میکنن، نیازی هم نیست مارمولک بفهمه! اما باید همه چی بیعیب و نقص پیش بره، چون اگه خرابکاری کنیم، رسما اخراجیم!
جونگکوک گفت: آره! مطمئنم اونا ازت تضمین میخوان که اگه نقشه نتیجه نداد، یه چیزی رو قربانی کنی! اما چطور قراره به محموله برسیم؟ باید رئیس کلاب رو بدزدیم؟ یا داخل کلاب شنود کار بزاریم؟
جواب دادم: یه نفر که اونا نمیشناسنش و عضو رسمی تیممون نیست باید شنودهامونو جاهای تعیین شده کار بزاره! من از اتاقم دوربینهای مدار بسته داخل کلاب رو هک کردم، ولی دوربینها صدا ندارن و یه جاهایی که اتاق VIP محسوب میشه، اصلا دوربین نداره! پس یه نفر باید دستی ببره و نصب کنه!
جیمین یهو گفت: من میتونم! من عضو رسمی تیم نیستم!یونگی عصبی گفت: چی؟!
نامجون گفت: فکر خوبیه!یونگی داد زد: کصخلی؟ جیمینو میفرستی اونجا؟! من اجازه نمیدم!
جیمین نق زد: فقط چندتا شنوده! مگه نه؟سری تکون دادم و گفتم: آره! خیلی کوچیکن، جاهایی که توی فیلم دوربینها نشونت میدم، همونجا کار بزار!
تهیونگ متعجب پرسید: اما اصلا به چه بهونهای جیمین میره داخل اون کلاب؟! درسته نمیشناسنش ولی اگه جایی باشه که اتاق VIP باشه، فقط خودشون یا کارمنداشون اجازه دارن برن! نه مردم عادی که واسه وقت گذرونی میرن کلاب!
نامجون دستی به چونهاش کشید و گفت: درسته! کاملا منطقیه! جاهای VIP مردم عادی دسترسی ندارن!
YOU ARE READING
🫂Encounter✨️KookV
Fanfictionتهیونگ، جین و جیهوپ بخاطر دسته گلی که آب دادند، به بیمارستانی نزدیک مرز شمالی تبعید شدند تا به عنوان تنبیه 6 ماه آینده رو اونجا کار کنند اما توی ناکجاآباد، باید با چه مسائلی سروکله بزنند؟! 🔫🩸💉 Name: Encounter�...