part 65

902 164 162
                                    

.

.

شاید یونگی نیاز داشت واقعا کمی این حس هارو تجربه کنه!!! حتی به غلط!!!! پس تو چشمای سه هون نگاه کرد
- میدونی چیه؟....... به جهنم. بیا بریم.

سه هون لبخند غلیظی زد و بلند شد. باهم از رستوران بیرون رفتن و سوار ماشین سه هون شدن
- کرایه ایه؟
*نه ماشین خودمه.
- تو که اینجا زندگی نمیکنی.
* آره ولی هرشهری میرم یه ماشین میخرم و بعدم میدم برام برشگردونن چین.
- رو گنج نشستی؟
* تا آخر این قرارداد باهام باش کاری میکنم از اینیم که هستی پولدارتر شی.

یونگی نیشخندی زد. سه هون هم ماشینو روشن کرد و به راه افتاد
*میدونی یکم سخته جلوی یه راننده حرفه ای رانندگی کنم و آروم برونم ولی من آدم بادقتیم توی رانندگی و نمیتونم مثل تو عشق سرعت باشم.
- تا وقتی مثل لاک پشت نری خوبه.
*سرعتم خوبه که.
- بیخیال مهم نیست. ولی واقعا رواعصابه با چنین ماشین خفنی زیر هشتاد تا بری.... به نظرم باید بگی ترسویی!
* همونجا وایسا..... من ترسو نیستم.
- توی رانندگی هستی.... میشناسمت پس از خودت دفاع نکن.
* باشه میپذیرم. فکر کنم این تنها چیزیه که توش هیچوقت تفاهم نداشتیم!

یونگی توی دنیای خودش غرق بود و یهو متوجه شد جلوی جایی وایسادن
- چرا وایسادی؟
*رسیدیم.
- اینجا کجاست؟
* بیا بریم داخل خودت میفهمی.

هردو پیاده شدن. در بزرگی جلوشون بود. یه مرکز سرگرمی بود. باهم دیگه به طبقه ی دوم رفتن
- منو آوردی بولینگ بازی کنیم؟
*بلی..... میدونم خوشت میاد.
- خیلی وقت پیش آره.
* مهم نیست. الانم بازی میکنی خاطراتت زنده میشن.... بیا دیگههه...

دستشو کشید و باهم رفتن و یکی از قسمت هارو رزرو کردن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دستشو کشید و باهم رفتن و یکی از قسمت هارو رزرو کردن. روبروی محل بازی هم چند تا کاناپه برای انتظار بود. یونگی روی کاناپه ها نشست و سه هون رفت و توپو برداشت
*خب.... من شروع میکنم.

توپشو گرفت و مستقیم پرت کرد. نصف پین ها افتادن
*هوووووو.... دیدی....
- تو فقط نصفشونو انداختی.
* تازه دارم گرم میکنم.... انرژی بده..... پاشو نوبت توئه.

یونگی بلند شد و جلو رفت و توپی رو برداشت.
پاهاشو کمی باز کرد و توپو قل داد. توپ جلو رفت و بازم نصفشون رو انداخت
*با اینکه معلومه چندساله بازی نکردی ولی عالی بود.
- داری جو میدی. من قبلا میتونستم همرو بندازم.
* الانم میتونی. زودباش یکم شاد باش.

Dark Race 🔞 (yoonmin) Where stories live. Discover now