part 1

2.5K 237 11
                                    

.
.

همه چیز از مسابقات ماهانه بوسان شروع شد.

این مسابقه هرماه در تاریخ مشخصی در خیابانی وسط شهر بوسان برگزار میشه.
با شرکت راننده های برتر بوسان که برای هم خط و نشون میکشن.
هرچند این مسابقات ماشین کاملا غیرقانونیه و با کلی حساب و کتاب و نفر برای فرار از دست پلیس ها برگزار میشه.
یونگی از بهترین راننده های کره و رئیس گروه معروف فاکس ، برای تعطیلات و خودی نشون دادن به بوسان اومد و قصد داشت در مسابقه امشب شرکت کنه تا بار دیگه خودش و گروهشو به رخ همه بکشه.
راننده های امشب باید مبلغ صد هزار وون برای شرکت در مسابقه ، وسط میزاشتن و ۵ نفر به علاوه یونگی آماده مسابقه بودن. یونگی کمی دورتر از همه ایستاده بود. همون موقع یه نفر پرید وسط و گفت
+ منم میخوام شرکت کنم

همه برگشتن و به پسر خیره شدن
الکس ، مامور مسابقات بوسان به پسر نگاهی انداخت و با تمسخر گفت
= دیر رسیدی بچه ، ۶ نفر تکمیله
+ ولی من میخوام شرکت کنم ، و حتی پول دو برابر میزارم وسط

همه بهش خیره شدن و چشماشون باز مونده بود.
کسی اون رو نمیشناخت و کی حاضر بود واسه یه مسابقه ساده ماهانه همچین پول زیادی خرج کنه؟ باید خیلی پولدار و بی غم و درد باشه که اومده پولاشو دود کنه.
الکس گفت
= باشه حالا هرچی ، برو ردیف دوم ماشینتو بزار

از همین اول مشخص بود که بجز پارتی بازی پول هم میتونه خیلی تو اینجور چیزا کمک کننده باشه.
اون پسر جیمین بود ، یه پسر پولدار که تعمیرکار و مهندس ناشناس ماشین های مسابقه بود که در کار خودش بسیار ماهر بود و با نام مستعار جی پارک در سئول کار میکرد. یه تیم ماهر هم داشت و تقریبا همه راننده های پولدار کره اون رو میشناختن و یا ماشینشون رو برای تعمیر پیشش فرستاده بودن و یا تجهیزات سرعت و نیتروژن ازش خریده بودن ولی هیچکس تاحالا قیافه اون رو از نزدیک ندیده بود و حتی اسم واقعی اون که جیمین بود رو نمیدونستن و همیشه به جی پارک معروف بود.
اون سالها رانندگی رو تمرین کرده بود و کارشم خوب بود ولی هیچوقت جرئت نکرده بود وارد مسابقات بشه و خودشو نشون بده.
حالا هم تصمیم گرفته بود به بوسان که شهر کوچیکیه بیاد تا خودشو محک بزنه و کسی هم نشناسش و البته که حالا هم موفق شده بود تو اولین مسابقش شرکت کنه.
جیمین لبخندی زیر لب زد و رفت و ماشینش رو در ردیف دوم پارک کرد و به سمت جمعیت رفت جایی که هوسوک ایستاده بود.
هوسوک دوست صمیمیه جیمین و البته همکارش بود و البته خیلی هم نگران بابت اولین مسابقه دوستش.
هرچقدر تلاش کرده بود راضیش کنه بیخیال بشه موفق نشده بود و ناچار باهاش تا بوسان اومده بود.
اون در اصل سالها بود که جیمین رو دوست داشت و بهش حس داشت ولی هیچوقت جرئت نکرده بود بهش اعتراف کنه چون میدونست جیمین اصلا اهل رابطه نیست و همیشه تمرکزش روی بهتر کردن کارشه.
هیچوقت هم اون رو با کسی ندیده بود و حتی نمیدونست که جیمین به پسر ها علاقه داره یا نه.
ولی فعلا همینکه کنارش کار میکرد براش کافی بود
به موقعش حرف دلش رو هم میزد.
جیمین دستاشو مشت کرد و به نشانه پیروزی بالا برد
+ بالاخره تونستم.

Dark Race 🔞 (yoonmin) Where stories live. Discover now