part 71

960 171 43
                                    


جیمین روی صندلی های پیست تمرینی هیوندا نشسته بود و داشت یونگی رو تماشا میکرد که دور تا دورشفیلم بردار و گریمور بودن و داشتن فیلم برداری میکردن.
چیانگ که تازه به داخل پیست اومده بود با دیدن جیمین از پله ها بالا رفت و به صندلیش نزدیک شد
= مهمون نمیخوای؟

جیمین به سمتش برگشت
+ چیااانگ

بلند شد و بغلش کرد
+ تو اینجا چیکار میکنی؟ مگه نگفتی با هیوندا کار نمیکنی؟
= نه کار نمیکنم.
+ راستی چرا مدتیه توی فاکس نمیبینمت؟
= رفته بودم سفر کاری. ولی دیگه میخوام بیام و بمونم. باید بازم رانندگی رو شروع کنم. مخصوصا که فهمیدم توهم برگشتی و ترکوندی.
+ بیخیال هنوز کار زیاد دارم.... تو چطور خبر داشتی؟
= رئیس بهم زنگ زد. گفت من بیام و یه جورایی مدیر برنامش باشم. حالا که میبینم کم کم داره گذشته رو فراموش میکنه و منو میبخشه منم با سر اومدم.
+ خوبه. اینجوری بهتره. به تو اعتماد داریم.

.

.

.

فیلم برداری یک ساعت دیگه هم طول کشید. البته چون یونگی کارش خوب بود کلشو توی یک روز ضبط کردن و نیازی به روز دوم نبود.
کارگردان که خیلی از یونگی و کارش خوشش اومده بود بعد از پایان کار جلو اومد و باهاش دست داد
= هم قیافت خوبه ، هم بازیت... مطمئنم خوب میتونی پیشرفت کنی.
- ممنون. کار با شما باعث افتخار بود.

یونگی بعد از صحبت کوتاهی با کارگردان به طرف صندلی ها رفت.
جیمین و چیانگ هم پایین اومدن
= هی رئییییسس....
- ممنون که اومدی.
= کاری نکردم رئیس جون. دلم واستون تنگ شده بود.
- تو قرار بود واسه ما کار کنی. ولی گذاشتی رفتی. فکر کردی یادم رفته؟
= اومدم که بمونم. سختگیر نباش رئیس.
- خوبه.
= قبل از اینکه بیام اینجا رفتم دفتر هیوندا و تمام قراردادای جدیدو واستون گرفتم.
- ......
= شما دوتا چقدر ساکتین..... میگم بیاید بریم به افتخار همکاری جدید ناهار بخوریم.
- من کار دارم.
= نه نه الان کار تموم شد و برای بقیه ی روز بیاید خوش بگذرونیم ها جیمین. تو چی میگی؟

جیمین البته کار خاصی نداشت و دوست داشت به این بهانه با یونگی وقت بگذرونه
+ باشه. بریم.

یونگی بازم کمی اصرار کرد که نمیاد ولی هردوشون دوطرف دستشو گرفتن و به سمت ماشین بردنش
+ چیانگ توهم ماشین آوردی؟
= آره ولی با شما میام. بعدش باید بازم برگردم اینجا.
+ پس بریم.

هرسه داخل لامبورگینی نشستن. چیانگ کلی ذوق کرده بود
= وای این ماشین عالیه.
+ دوست داری برونیش؟
= جدی؟ نه جرئت نمیکنم.
+ تاحالا بجز من و یونگی کسی پشتش ننشسته ولی از تو خوشم میاد. هروقت خواستی بهم بگو.
= حتما.

به سمت یکی از رستوران های نزدیک اونجا حرکت کردن. فاصلش زیاد نبود.
حتی وقتی هم رسیدن یونگی باز قیافش شبیه آدمای ناراضی بود.

Dark Race 🔞 (yoonmin) Where stories live. Discover now