part 19

1K 128 62
                                    

اوضاع اصلا برای جیمین خوب پیش نمیرفت. شب گذشته که به گی بار رفت مجبور شد با دوتا مرد سکس داشته باشه تا کمی آروم شه و این واقعا حس بدی بهش میداد. آخه چرا این حس بازم برگشته؟
باید چیکار میکرد؟
بازم هر روز با یه غریبه؟

با اینکه خودش تایم تمرین صبح رو گفته بود اما با یک ساعت تاخیر به پیست رسید چون شب قبلش اصلا خوب نخوابیده بود.
وقتی رسید دید دوتا ماشین توی پارکینگ پارکه. وارد ساختمون شد و دید یونگی و جین کنار هم نشستن و دارن درباره یکسری پوشه و کاغذ بحث میکنن. این دو نفر مشکوک شده بودن!
یونگی سرشو بالا آورد و جیمین رو دید
-به به تشریف آوردی. فکر کردم پشیمون شدی
+ فقط حالم خوب نبود

جین کمی لبخند زد و گفت
/ میدونی چیه جیمین؟ هیچکس تاحالا نتونسته به یونگی دستور بده ولی تو روی خوب چیزی دست گذاشتی. فاکس. فاکس براش از هرچیزی مهمتره. الانم بهت خیلی نیازداره وگرنه عمرا باهات تمرین میکرد. حتی واسه منم وقت نمیزاره. بهت افتخار میکنم پسر.
-خفه جین. تمومش کن. نابغه توهم برو شروع کن

جیمین به سمت پیست رفت. یونگی هم کمی به جین غر زد
-انقدر باهاش صمیمی شدی؟
/ چیه خب؟ خوشم ازش میاد. پسر خوبیه. تازه برام کارای متفرقه هم انجام میده. تو هنوزم باهاش مشکل داری؟
-خوشم نمیاد به کسی باج بدم
/ خب حالا. فعلا که مجبوری هرکاری میگه بکنی که بمونه.
-خواهیم دید! بالاخره خودش خسته میشه.

یونگی به طرف پیست رفت و به تمرینات جیمین نگاه کرد. بعد از چند دقیقه دستاشو به صورت ضربدر روی سرش گذاشت که به جیمین بگه کارشو تموم کنه. جیمین هم به کنار پیست اومد و پیاده شد.
+ چیه؟
-تمرینات تکنیکی فعلا کنسل
+ چی؟ چرا؟
-طول میکشه اگر بخوای توی رانندگی سرعتی و تکنیکی به یک اندازه خوب بشی و فعلا وقت تلف کردنه. پس میریم سراغ سرعت و روی چیزی کار میکنیم که توش بهتری و در کنارش اوناروهم کار میکنی. اینطوری بهتره. شاید تونستی زودتر توی مسابقات شرکت کنی.
+ باشه!
-خوبه. حرف گوش کن شدی.
+ اگه عین آدم حرف بزنی منم بلدم گوش بدم
-آخرش این زبونتو میبرم
+ داری بازم اعصابمو میریزی بهم
-توام داری از اومدنم پشیمونم میکنی!
+ اه..... خسته شدم از دستت. برنامه چیه؟
-میریم موتور سواری! بلدی دیگه نه؟
+ ها؟
-خوبه پس همراهم بیا

اونها باهم به پشت ساختمون رفتن. اونجا چندتا در مشکی کرکره ای بود. یونگی در یکی از اونهارو باز کرد و توش یه موتور بود.

جیمین نگاهی انداخت و با تعجب گفت
+ موتور تورینگ؟ میخوای بری گردش؟
-نخیر میخوام بهت تعادل رو یاد بدم. باید بدونی که این موتور خیلی سنگینه و خیلی تخت روی زمین میچسبه. اگه بخوای سرعت اولیه بهش بدی باید...
+ از نیروی ذخیره برای شروع استفاده کنی درست مثل شروع مسابقه ی سرعت.
-خوبه نابغه. خیلی خوبه. از باهوش بودنت خوش میاد. پس بپر بالا

Dark Race 🔞 (yoonmin) Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang