🍂《part 3‌6》

3.9K 582 224
                                    

(ستاره یادت نره)

...

□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□

...

[یک هفته بعد...]

...

-دادگاه شروع شد...لطفا سکوت رو رعایت فرمایید.

همهمه ها به یکباره خوابید ‌‌...افرادِ داخل سالن رو صندلی های مخصوص نشستن...نور سالن تنظیم و تمام دوربین ها و ضبط صوت های مخصوص روشن شد...

ردیف اول ...
سوهو و لیا...نامجین...جیهوپ و جیمین‌...لیسا و جیون و در کنارشون از افراد مهم فدراسیون فیا نشسته بودن.
و ردیف های بعدی داور ها و عوامل مسابقه نشسته و منتظرِ نتیجه گیری دادگاه بودن...

فرد پشت میز اشاره ای به سرگرد جلوی در کرد...

-بگو بیان داخل.

لیا تمامش چشم شد و به در خیره شد...سوهو با دیدن حالت نگران همسرش دستش و گرفت نوازش کرد تا بلکه بتونه یکمم که شده ارومش کنه...اما نمیدونست از صبح چه اشوبی تو دل لیا نشسته بود.

در بزرگ سالن باز شد و قامت بلند و کشیده ی پسرِ پالتو پوش به همراه وکیلش نمایان شد و بلافاصله نفس های همه ی افراد داخل سالن تو ریه هاشون حبس شد.‌..چنان که انگار توقع نداشتن پسر اینجا حاضر بشه...

اما اون الان اینجا بود‌‌‌‌...جلوی چند صد چشم...
محکم ایستاده بود و اخمی به ابرو نداشت.

جیمین با دیدنش نفس عمیقی کشید و خطاب به جیهوپ نشسته کنارش گفت: چقدر از دوست پسرت مطمعنی؟

جیهوپ با شنیدن صدای جیمین نگاه کوتاهی بهش انداخت و نیشخند زد: اینقدر که مطمعنم دادگاه رو میبره.
-امیدوارم.

قاضی: لطفا پشت جایگاه قرار بگیرین.

پسر نگاهی به وکیلش انداخت که نگاه مطمعنش و دید ...همراه باهم سمت جایگاه قدم برداشتن...
سکوتی تو سالن پیچیده بود که فقط صدای قدم های اون دو داخل فضا میپیچید.

وکیل تو جایگاه خود و پسر هم تو جایگاه روبروی قاضی پشت میله ی اهنی رنگ روی سکو ایستاد.

نگاهش تاریک و بیحس بود...درست مثل یه مجسمه ی متحرک...براش هیچی مهم نبود...
از نتیجه ی دادگاه ترسی نداشت...
اهمیتی به بلایی که اینده قرار بود سرش بیاره نمیداد.

اون بد تر از این ها رو پشت سر گذرونده بود...خیلی بد تر.

قاضی دستش و بالا اورد و محکم گفت: سکوت رو در طول جلسه رعایت کنید.
برگه هایی از طرف وکیل زیر دست هاش بود...اون هارو کوتاه خوند و نگاهش و از بالای عینک مطالعش به پسر روبروش داد.

صدای بلندش بین سکوت شکست.

-کیم تهیونگ...ملقت به وی...به همراه وکیل پایه یک دادگستری مین یونگی ...جلسه ی دادگاه رو با هوشیاری کامل‌ میپذیرین؟

My SinWhere stories live. Discover now